صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ق" - فارسی به انگلیسی
قیلوله (عامیانه)
قیلی ویلی رفتن
قیم
قیم (زن)
قیم نامه
قیماق
قیمت
قیمت آخر
قیمت افزایی
قیمت بازار
قیمت بالاتری پیشنهاد کردن
قیمت بهتری پیشنهاد کردن
قیمت تمام شده
قیمت ثابت
قیمت خوب
قیمت داشتن
قیمت را بالا بردن
قیمت سهام را ذکر کردن
قیمت شکنی کردن (بازرگانی)
قیمت مورد مطالبه فروشنده
قیمت نما
قیمت پیشنهاد کردن بیش از ارزش چیزی
قیمت کردن
قیمت کردن (عامیانه)
قیمت کمتری پیشنهاد کردن در مناقصه
قیمت کننده
قیمت گذاری واحد
قیمت گذاری کردن
قیمت گذاری کردن کمتر از ارزش واقعی
قیمت گران
قیمتی
قیمه
قیمه ریزه
قیمه ریزه (خوراک پزی)
قیمه و قرمه کردن
قیمه کردن
قیمه کردن گوشت
قیمومت
قیمومیت
قیمومیتی
قیود
قیود همسایگی
قیودات
قیوم
قیومیت
قیچی
قیچی آهن بر
قیچی اره ای (خیاطی)
بیشتر