صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ن" - فارسی به انگلیسی
نزول کردن
نزول کردن به طور موقت و کم
نزول کردن به طور ناگهان
نزول کردن شدید قیمت
نزولی
نس (زننده)
نس (ناپسند)
نسا
نساء
نسائ
نساج
نساجی
نساجی کردن
نساختن به
نسار
نسب
نسب شناسی
نسب نامه
نسب پدری
نسبت
نسبت اندازه مدل به اندازه خود چیز در مدل سازی (نقشه کشی)
نسبت اندازه نقشه به اندازه خود چیز در مدل سازی (نقشه کشی)
نسبت به
نسبت به (قدیمی)
نسبت به چیزی حساسیت نداشتن (پزشکی)
نسبت خانوادگی
نسبت خلل و فرج به حجم
نسبت دادن
نسبت دادن به
نسبت دادن رویداد به زمان معین
نسبت دادنی
نسبت شرط بندی
نسبت مند
نسبتا
نسبتا آبی رنگ
نسبتا بزرگ
نسبتا بلند
نسبتا جوان
نسبتا خوب
نسبتا دیر
نسبتا رنگ باخته
نسبتا زرد
نسبتا زیاد
نسبتا سبز
نسبتا سفید
نسبتا سیاه
نسبتا صورتی رنگ
نسبتا قرمز
بیشتر