صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ه" - فارسی به انگلیسی
همچشمی کردن
همچنان
همچنان که
همچنانکه
همچنانی
همچند
همچنین
همچنین نه
همچو
همچون
همکار
همکار (خودمانی)
همکار (عامیانه)
همکاران
همکارانه
همکاری
همکاری (خودمانی)
همکاری (عامیانه)
همکاری نزدیک
همکاری نکردن در بازپرسی (عامیانه)
همکاری و کمک مالی
همکاری کردن
همکاری کردن با
همکاری کردن در یک گروه
همکران (هندسه)
همکردار
همکش (کالبدشناسی)
همکشیدن عضله
همکلاس
همکلاسی
همکلامی
همکناری
همکوب
همکوب شدن
همکوبش
همکوبگی
همکوبی
همکوفت
همکیش
همگام
همگام بودن
همگام شدن
همگامی
همگامی کردن
همگان
همگان خواست
همگانش
همگانی
بیشتر