صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "پ" - فارسی به انگلیسی
پاد آلودگی
پاد اسید
پاد افراه
پاد افراهی
پاد اندیش
پاد اوج
پاد باران
پاد باران کردن
پاد باروری
پاد بمب
پاد بودن
پاد بید کردن
پاد تاخت
پاد زنگ
پاد زهر
پاد زهر (داروسازی)
پاد زهرآبه
پاد زهرابه
پاد سوهش
پاد شورش
پاد طوفان
پاد ماده (فیزیک)
پاد ماده(فیزیک)
پاد هامه
پاد هسته ای
پاد پذیر
پاد گلوله
پاد یخ
پاد-
پاد- (عامیانه)
پادآبستنی
پادآوا
پادآوا کردن
پادار کردن
پاداش
پاداش (اقتصاد)
پاداش (عمل خوب یا بد)
پاداش (پاداشی که در برابر نجات دادن کشتی یا سرنشینان یا کالای آن پرداخت می شود)
پاداش آمیز
پاداش افتخاری
پاداش انفصال
پاداش بازیگر
پاداش بطری
پاداش خاتمه خدمت
پاداش دادن
پاداش دهی
پاداش سیاسی
پاداش پایان خدمت
بیشتر