صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "چ" - فارسی به انگلیسی
چسبیده (پوشاک)
چسبیدگی
چست
چست (عامیانه)
چست و چالاک
چستی
چسی
چسی آمدن
چسی امدن
چسیدن
چش
چشانیدن
چشایی
چشتنده
چشته
چشته (ماهیگیری)
چشته خوار
چشته خوار (جانور)
چشته خور کردن
چشته ماهیگیری
چشش
چششی
چشم
چشم (عامیانه)
چشم آبی
چشم آرو
چشم آزار
چشم آژنگ
چشم ابی
چشم از خواب گشودن
چشم افکن
چشم الکترونی
چشم انتظار
چشم انتظاری
چشم انداختن
چشم انداز
چشم انداز داشتن
چشم انداز شهر
چشم انداز نما
چشم بادامی
چشم بد
چشم بد (خودمانی)
چشم بد (عامیانه)
چشم بر هم زدن
چشم براه
چشم براهی
چشم برهم زدن
چشم بزرگ (جانورشناسی )
بیشتر