صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "چ" - فارسی به انگلیسی
چشم بزرگ (جانورشناسی)
چشم بسته
چشم بسته عمل کردن
چشم بسته کردن
چشم بند
چشم بندانک (بازی کودکان)
چشم بندی
چشم بندی (نمایش)
چشم بندی کردن
چشم به راه
چشم به راه بودن
چشم به راهی
چشم بین (چشم پزشکی)
چشم ترسیده
چشم تنگ
چشم تنگ (خودمانی)
چشم تنگ (عامیانه)
چشم خروس
چشم داشت
چشم داشت داشتن
چشم درد
چشم درشت
چشم دریده
چشم دوختن
چشم دوختن با حیرت
چشم دوختن بر
چشم دوختن به
چشم دوزی
چشم دید
چشم را باز و بسته کردن (عامیانه)
چشم را زدن
چشم رس
چشم روشنی
چشم زخم
چشم زخم (خودمانی)
چشم زخم (عامیانه)
چشم زهره
چشم زهره رفتن
چشم سان
چشم سفید
چشم سفیدی
چشم شور
چشم شویه (پزشکی)
چشم طمع داشتن
چشم غره
چشم غره رفتن
چشم غیرمسلح
چشم مانند
بیشتر