فارسی به انگلیسی

<hr> مترادف چپق : پیت، چوپوق، آلت تدخین توتون، چپوق <hr> متضاد چپق : قلیان، سیگار <hr> برابر پارسی : چپک

مترادف چپق : پیت، چوپوق، آلت تدخین توتون، چپوق متضاد چپق : قلیان، سیگار برابر پارسی : چپک

چپق

چپق کشی

<hr> مترادف چپه : پرت، واژگون، پارو

مترادف چپه : پرت، واژگون، پارو

چپه

چپه شدن

چپه شدگی

چپه کردن

<hr> مترادف چپو : تاراج، چپاول، غارت، لاش، نهب، یغما

مترادف چپو : تاراج، چپاول، غارت، لاش، نهب، یغما

چپو

چپو (زننده)

چپو (ناپسند)

<hr> مترادف چپو کردن : غارت کردن، چپاول کردن، به یغما بردن، تاراج کردن، به سرعت خوردن، زود مصرف کردن، نابود کردن، از بین بردن

مترادف چپو کردن : غارت کردن، چپاول کردن، به یغما بردن، تاراج کردن، به سرعت خوردن، زود مصرف کردن، نابود کردن، از بین بردن

چپو کردن

چپگرد

<hr> مترادف چپی : دست چپی، چپ گرا ، چپه شده، چپ شده، واژگون شده وسائط نقلیه <hr> متضاد چپی : راست گرا، سالم

مترادف چپی : دست چپی، چپ گرا ، چپه شده، چپ شده، واژگون شده وسائط نقلیه متضاد چپی : راست گرا، سالم

چپی

چپی (خودمانی)

چپی (عامیانه)

چپی (علوم سیاسی)

چپیدن

چپیدن (عامیانه)

چپیدن در

چپیده

چپیده (عامیانه)

چپیدگی

چپیره

چپیره زدائی

چپیره زدایی کردن

چپیره شدن

چپیره شناسی (آمار)

چپیره شناسی (ویژگی های)

چچم

چچم (گیاه شناسی)

چچو

<hr> مترادف چک : تپانچه، سیلی، ضربت، کتک، کشیده، برات، حواله، صک، چانه، چکه، بنچاق، سند، قباله، معدوم، نابود

مترادف چک : تپانچه، سیلی، ضربت، کتک، کشیده، برات، حواله، صک، چانه، چکه، بنچاق، سند، قباله، معدوم، نابود

چک

چک (بانکداری)

چک امضا شده ولی بدون ذکر مبلغ

چک بی محل

چک بی محل را برگرداندن (بانکداری)

چک بی محل کشیدن

چک تضمین شده

چک تضمین شده (بانکداری)

چک حقوق ماهیانه

چک دستمزد

چک را تضمین کردن (بانکداری)

چک زدن

چک سفید

چک مدد معاش

چک مسافرتی

چک نقد شده

چک نویس

چک و چانه

واژه های حرف "چ" - فارسی به انگلیسی