صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ک" - فارسی به انگلیسی
کاما
کاما (دستور زبان)
کامارا
کامارا (تلویزیون)
کامبخش
کامبوج
کامبیون (گیاه شناسی)
کامبیونی
کامجو
کامران
کامران شدن
کامرانی
کامروا
کامروا کردن
کامروایانه
کامروایی
کامفری (گیاه شناسی)
کامفیت
کامل
کامل (حقوق)
کامل (عامیانه)
کامل (ماشین آلات)
کامل العیار
کامل بودن
کامل ساز
کامل سازی
کامل شدن
کامل شدنی
کامل شده
کامل و دقیق
کامل و همبسته
کامل کردن
کامل کردنی
کاملا
کاملا (عامیانه)
کاملا (عکاسی)
کاملا امریکایی
کاملا باز
کاملا برهنه
کاملا به فروش رفته (بلیط مسابقه یا نطق)
کاملا به فروش رفته نمایش
کاملا بی منفذ
کاملا بیدار
کاملا تحت تاثیر قرار دادن با شگفتی
کاملا تحت تاثیر قراردادن با اندوه
کاملا تحت تاثیر قراردادن با وحشت
کاملا خسته
کاملا خسته (عامیانه)
بیشتر