صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "ک" - فارسی به انگلیسی
کاملا خسته کردن
کاملا خسته کردن (خودمانی)
کاملا خسته کردن (عامیانه)
کاملا خواب کردن
کاملا خیس شدن
کاملا خیس کردن
کاملا در فکر چیزی
کاملا درست
کاملا درک کردن
کاملا رشد کردن
کاملا شبیه
کاملا شکست دادن
کاملا مثل
کاملا مرده
کاملا مصرف کردن
کاملا نو
کاملا همانند
کاملا وسوسه شده
کاملا پخته (گوشت)
کاملا پر
کاملا پر (عامیانه)
کاملا پر بودن
کاملا پر کردن چمدان
کاملا پرنکردن
کاملا کر
کاملا کور
کاملا! (پاسخ مثبت)
کامله الوداد
کامه
کاموا
کاموابافی
کاموایی
کامپالا
کامپالا (شهر)
کامپکت
کامپیوتر
کامپیوتر باز
کامپیوتر بزرگ
کامپیوتر بسیار سریع و پرظرفیت
کامپیوتر دوست
کامپیوتر دیجیتال
کامپیوتر رقمی
کامپیوتر فراسنجگر
کامپیوتر قیاسی
کامپیوتر کتابی
کامپیوتر کوچک
کامپیوتری سازی
کامپیوتری کردن
بیشتر