صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "گ" - فارسی به انگلیسی
گرفته شدن
گرفته شدن لوله
گرفته شدن مجاری بینی و گلو
گرفته شده از (شیمی)
گرفته و نامشخص (صدا)
گرفته کردن
گرفتگر (دست یا دم - قادر به گرفتن و نگه داشتن)
گرفتگی
گرفتگی ایجاد کردن
گرفتگی دردناک عضلات (پزشکی)
گرفتگی را برطرف کردن
گرفتگی راه
گرفتگی سرخرگ های قلب (پزشکی)
گرفتگی شاهرگ قلب
گرفتگی صدا
گرفتگی عضله
گرفتگی عضله (عامیانه)
گرفتگی لوله
گرفتگی لوله را بر طرف کردن
گرفتگی هوا
گرفتگی و درد عضلات پا
گرفتگی پیدا کردن
گرفتگی پیدا کردن شیلنگ
گرفتگی گلو و سینه
گرل فرند (عامیانه)
گرم
گرم (واحد وزن)
گرم (پوشاک)
گرم (کاسبی و غیره)
گرم (کاشانی)
گرم (کله)
گرم بودن
گرم بودن مهمانی
گرم دشت
گرم روی
گرم سازی بدن
گرم شدن
گرم شدن با هم
گرم نشده
گرم و احساساتی
گرم و تازه
گرم و خفه (هوا)
گرم و مرطوب
گرم و مرطوب (عامیانه)
گرم و مرطوب (هوا)
گرم و مطبوع
گرم و نرم
گرم و گرفته (هوا)
بیشتر