صفحه اصلی
فارسی به انگلیسی
واژه های حرف "گ" - فارسی به انگلیسی
گزارش دادن به پلیس
گزارش دادن علیه کسی
گزارش دادنی
گزارش داده نشده
گزارش دقیق و جامع
گزارش رسمی دادن
گزارش رسمی دولتی
گزارش شدن
گزارش مختصر
گزارش موجودی
گزارش نادرست
گزارش نتایج تجزیه و تحلیل
گزارش وضع هوا
گزارش ویژه
گزارش ویژه (روزنامه نگاری)
گزارش پایانی
گزارش کامل مسابقه از رادیو و تلویزیون
گزارش کامل و رسمی مذاکرات پارلمان انگلیس
گزارش کردن
گزارش کردن اشیائ گمرک پذیر خود
گزارش کردنی
گزارش گیری
گزارش گیری کردن از خلبان و فرستاده و اسیر آزاد شده
گزارشگر
گزارشگر (زن)
گزارشگر اعزامی
گزارشگر رادیو
گزارشگر رادیو و روزنامه
گزارشگر نیمه وقت
گزارشگر وضع هوا
گزارشگر وضع هوا (رادیو و تلویزیون)
گزارشگر گسیلی
گزارشگری
گزاره
گزاره (دستور زبان)
گزاره (منطق و ریاضیات)
گزاره ای
گزاره ای (دستور زبان)
گزاره پیامد
گزاره کردن
گزاره گری کردن (رادیو)
گزاریدن (موسیقی)
گزاف
گزاف (بها و درخواست)
گزاف (بها)
گزاف (حقوق یا مزد)
گزاف (عامیانه)
گزاف بودن
بیشتر