اختلاس فرصت

اختلاس گر

اختلاس گرها

اختلاص

<hr> مترادف اختلاط : آمیزش، معاشرت، آغشتن، امتزاج، ترکیب، صحبت، گپ، گفت وگو <hr> برابر پارسی : آمیزش، آمیزه، درهمی، همآمیزی

مترادف اختلاط : آمیزش، معاشرت، آغشتن، امتزاج، ترکیب، صحبت، گپ، گفت وگو برابر پارسی : آمیزش، آمیزه، درهمی، همآمیزی

اختلاط

اختلاط نطفه

اختلاط کردن

<hr> مترادف اختلاف : افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق <hr> برابر پارسی : نا سازگاری، دوگانگی، ناجور بودن، دگرمانی، ناسازی، ناهمتایی، ناهمسانی، ناهمگونی، نایکسانی

مترادف اختلاف : افتراق، تباین، تضاد، تفارق، تفاوت، تمایز، توفیر، فرق، مغایرت، تشت، دعوا، ضدیت، کشمکش، مخالفت، مشاجره، نزاع، نفاق برابر پارسی : نا سازگاری، دوگانگی، ناجور بودن، دگرمانی، ناسازی، ناهمتایی، ناهمسانی، ناهمگونی، نایکسانی

اختلاف

اختلاف ارتفاع

اختلاف انداختن

اختلاف ایام

اختلاف حساب

اختلاف در قران

اختلاف دما

اختلاف ساعت

اختلاف طبقاتی

اختلاف لیل

اختلاف لیل و نهار

<hr> برابر پارسی : دوسخنی

اختلاف نظر

اختلاف و فتنه

اختلاف پتانسیل

اختلاف پتانسیل الکتریکی

اختلاف پیدا کردن

اختلاف کروموزومی

اختلافات سیاسی

<hr> مترادف اختلال : اخلال، اغتشاش، بی نظمی، هرج ومرج، آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی <hr> برابر پارسی : آشفتگی، پراکندگی، پریشانی، شوریدگی، نابسامانی، ناهماهنگی

مترادف اختلال : اخلال، اغتشاش، بی نظمی، هرج ومرج، آشفتگی، پریشانی، پریشی، نابسامانی برابر پارسی : آشفتگی، پراکندگی، پریشانی، شوریدگی، نابسامانی، ناهماهنگی

اختلال

اختلال ادواری خویی

اختلال ارثی

اختلال استرسی پس از اسیب روانی

اختلال اسکیزوافکتیو

اختلال اضطراب

اختلال اضطراب اجتماعی

اختلال اضطراب فراگیر

اختلال اضطراب منتشر

اختلال اضطرابی مزمن

اختلال افسردگی

اختلال افسردگی اساسی

اختلال افسردگی خرد

اختلال افسردگی عمده

اختلال التهابی مزمن وابسته به دستگاه ایمنی

اختلال امبلوپی

اختلال بدگمانی

اختلال بیش فعالی جنسی

اختلال بیش فعالی ـ کم توجهی

اختلال تبدیلی

اختلال تجزیه هویت

اختلال تجزیۀ هویت

اختلال تکلم

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "ا" - پیشنهاد کاربران