پیشنهاد کاربران

<hr> مترادف تابستان : تموز، صیف <hr> متضاد تابستان : زمستان، شتا

مترادف تابستان : تموز، صیف متضاد تابستان : زمستان، شتا

تابستان

تابستان به انگلیسی

تابستان داغ

تابستان عرب

<hr> مترادف تابش : برافروختگی، پرتو، تاب، تشعشع، تلالو، درخشش، روشنی، شعشعه، فروغ، لمعان، نور، تف، حرارت، گرمی

مترادف تابش : برافروختگی، پرتو، تاب، تشعشع، تلالو، درخشش، روشنی، شعشعه، فروغ، لمعان، نور، تف، حرارت، گرمی

تابش

تابش افتاب

تابش خورشیدی

تابش سنج

تابش هاوکینگ

تابش و فروغ

تابشگر

<hr> مترادف تابع : رام، فرمانبردار، مطیع، منقاد ، بسته، پیرو، دنباله رو، طرفدار، وابسته، هواخواه ، تبعه، چاکر، فرعی، تابعه، تابعی ، متاثر، تاثیرگیرنده، تحت تاثیر <hr> متضاد تابع : سرکش، نافرمان، پیشوا، متغیر <hr> برابر پارسی : پیرو، فرمانبردار، پردازه

مترادف تابع : رام، فرمانبردار، مطیع، منقاد ، بسته، پیرو، دنباله رو، طرفدار، وابسته، هواخواه ، تبعه، چاکر، فرعی، تابعه، تابعی ، متاثر، تاثیرگیرنده، تحت تاثیر متضاد تابع : سرکش، نافرمان، پیشوا، متغیر برابر پارسی : پیرو، فرمانبردار، پردازه

تابع

تابع استیفا

تابع بازگشتی

تابع بودن

تابع ریاضی رفتار الکترون

تابع شرع

تابع موج جهان

تابع مویدی

تابع و پیرو

<hr> مترادف تابع کردن : مطیع کردن، رام ساختن، فرمان بردار کردن

مترادف تابع کردن : مطیع کردن، رام ساختن، فرمان بردار کردن

تابع کردن

تابعه

تابعی

<hr> برابر پارسی : سرسپردگان

برابر پارسی : سرسپردگان

تابعین

تابعیه

<hr> مترادف تابلو : بوم، پرده، تصویر، منظره، تخته سیاه، انگشت نما <hr> برابر پارسی : نگاره

مترادف تابلو : بوم، پرده، تصویر، منظره، تخته سیاه، انگشت نما برابر پارسی : نگاره

تابلو

تابلو ادوارد مونش

تابلو از رافائل سانتی

تابلو از پل گوگن

تابلو اعلانات

تابلو برجسته

تابلو برق

تابلو تبلیغاتی

تابلو تزئینی

تابلو زنده

تابلو سازی

تابلو فرانسه با گوشی

تابلو فرش

تابلو فرش دستباف

تابلو لیختنستاین

تابلو نقاشی

تابلو چشم نواز اثر استاد فرشچیان

تابلو گوش ماهی

تابلوئی از تنورتو

تابلوئی از تی شی ین

تابلوئی ازتینورتو

تابلوی ادوارد مونش

تابلوی از ادوارد مانه

واژه های حرف "ت" - پیشنهاد کاربران