عطارنژاد

<hr> مترادف عطاری : داروفروشی، دوافروشی، عطرفروشی

مترادف عطاری : داروفروشی، دوافروشی، عطرفروشی

عطاری

عطاس

عطاویچ

عطایت

عطایی

<hr> مترادف عطر : بوی خوش، رایحه، شمیم، نکهت <hr> برابر پارسی : بوی خوش، خوشبوی، خوشبویه

مترادف عطر : بوی خوش، رایحه، شمیم، نکهت برابر پارسی : بوی خوش، خوشبوی، خوشبویه

عطر

عطر افشانی

عطر اقاقی

عطر بستنی

عطر زد

عطر سایان شب

عطر فروش

عطر مایع

عطر مایه

عطر مردانه

عطر مردگان

عطرا

عطری

عطرین

<hr> برابر پارسی : اتسه، شنوسک

برابر پارسی : اتسه، شنوسک

عطسه

عطسه بز

عطسه کردن

<hr> مترادف عطش : تشنگی، اشتیاق، علاقه <hr> برابر پارسی : تشنگی، تشنه شدن

مترادف عطش : تشنگی، اشتیاق، علاقه برابر پارسی : تشنگی، تشنه شدن

عطش

عطش مطالعه

<hr> مترادف عطشان : تشنه <hr> متضاد عطشان : سیراب

مترادف عطشان : تشنه متضاد عطشان : سیراب

عطشان

عطشاندن

عطشناک

عطشیدن

<hr> مترادف عطف : بازگشت، توجه، چرخش، میل، سجاف، شیرازه، عاطفه، مهربانی، تمایل، پیوند، ربط <hr> برابر پارسی : بازگشت، بازگشتن

مترادف عطف : بازگشت، توجه، چرخش، میل، سجاف، شیرازه، عاطفه، مهربانی، تمایل، پیوند، ربط برابر پارسی : بازگشت، بازگشتن

عطف

عطف به

<hr> برابر پارسی : برگشت به گذشته، بازگشت به گذشته

برابر پارسی : برگشت به گذشته، بازگشت به گذشته

عطف به ماسبق

عطف بیان

عطف شاخه

عطف کردن

<hr> مترادف عطوفت : تلطف، دوستی، رافت، شفقت، محبت، ملاطفت، مودت، مهر، مهربانی <hr> برابر پارسی : مهربانی، دوستی، مهرورزی

مترادف عطوفت : تلطف، دوستی، رافت، شفقت، محبت، ملاطفت، مودت، مهر، مهربانی برابر پارسی : مهربانی، دوستی، مهرورزی

عطوفت

عطوفت و شفقت

عطی

عطیش

عطینا

<hr> مترادف عطیه : انعام، بخشش، پاداش، جایزه، عطیت، موهبت، هبه، راتبه، مرسوم، مستمری، مقرری <hr> برابر پارسی : بخشش، پاداش، دهش، شادمانه

مترادف عطیه : انعام، بخشش، پاداش، جایزه، عطیت، موهبت، هبه، راتبه، مرسوم، مستمری، مقرری برابر پارسی : بخشش، پاداش، دهش، شادمانه

واژه های حرف "ع" - پیشنهاد کاربران