فرحناز

فرحناز ملکی

<hr> مترادف فرحناک : خوشحال، دلگشا، شادمان، شادی افزا، فرح بخش، مسرور، نزهت بخش، نشاط آور، نشاط انگیز <hr> متضاد فرحناک : اندوهناک

مترادف فرحناک : خوشحال، دلگشا، شادمان، شادی افزا، فرح بخش، مسرور، نزهت بخش، نشاط آور، نشاط انگیز متضاد فرحناک : اندوهناک

فرحناک

<hr> مترادف فرخ : خجسته، خوش یوم، سعد، فرخنده، مبارک، میمون، همایون، تابان، درخشان، رخشنده، زیبا، مفخم <hr> متضاد فرخ : مشئوم

مترادف فرخ : خجسته، خوش یوم، سعد، فرخنده، مبارک، میمون، همایون، تابان، درخشان، رخشنده، زیبا، مفخم متضاد فرخ : مشئوم

فرخ

فرخ اباد علیا

فرخ جا

فرخ خانی

فرخ روزگار

فرخ شاه

فرخ شهر

فرخ نژاد

فرخ وند

فرخ پی

فرخار

فرخان

فرخایی

فرخسته

فرخستگی

فرخشاهی

فرخشه

فرخمیدن

<hr> مترادف فرخنده : باسعادت، باشگون، خجسته، خوش یمن، سعد، فرخ، فرخ پی، مبارک، متبارک، متبرک، میمون، همایون <hr> متضاد فرخنده : نحس

مترادف فرخنده : باسعادت، باشگون، خجسته، خوش یمن، سعد، فرخ، فرخ پی، مبارک، متبارک، متبرک، میمون، همایون متضاد فرخنده : نحس

فرخنده

فرخنده بودن و نبودن

فرخنده پی

فرخندگی خوش یمنی

فرخندۀ

فرخه

فرخوییدن

فرخی

فرخی بروجنی

فرخی یزدی

<hr> مترادف فرد : تک، تنها، مفرد، واحد، جدا، دیار، شخص، کس، نفر، بی مانند، بی نظیر، وحید، یکتا، یگانه، طاق، عزب، مجرد، منفرد <hr> متضاد فرد : جفت <hr> برابر پارسی : تن، تک، یگانه، بی همتا، بی مانند، تنها

مترادف فرد : تک، تنها، مفرد، واحد، جدا، دیار، شخص، کس، نفر، بی مانند، بی نظیر، وحید، یکتا، یگانه، طاق، عزب، مجرد، منفرد متضاد فرد : جفت برابر پارسی : تن، تک، یگانه، بی همتا، بی مانند، تنها

فرد

فرد اعلا

فرد الوده

فرد بدون اثر انگشت

فرد بی اراده و بدونه قدرت تصمیم گیری

فرد ریش لانکهامر

فرد سرشناس

فرد غیر معلوم

فرد فیض

فرد متعادل و بدور از افراط

فرد نامشروع

فردا

فردا را کسی ندیده

فردات

فرداد

<hr> مترادف فردار : پرتاب، فرفری، مجعد <hr> متضاد فردار : شلال، لخت

مترادف فردار : پرتاب، فرفری، مجعد متضاد فردار : شلال، لخت

فردار

فردای ان روز

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "ف" - پیشنهاد کاربران