قلت مبالات

قلتاق

<hr> مترادف قلتبان : جاکش، دیوث، قرمساق، قواد

مترادف قلتبان : جاکش، دیوث، قرمساق، قواد

<hr> مترادف قلتبانی : جاکشی، دیوثی، قرمساقی، قوادی

مترادف قلتبانی : جاکشی، دیوثی، قرمساقی، قوادی

<hr> مترادف قلدر : زورگو، مستبد، قلچماق <hr> متضاد قلدر : دموکرات منش <hr> برابر پارسی : زورگو، گردن کلفت، خودسر

مترادف قلدر : زورگو، مستبد، قلچماق متضاد قلدر : دموکرات منش برابر پارسی : زورگو، گردن کلفت، خودسر

<hr> مترادف قلزم : اقیانوس، بحر، دریا، یم <hr> متضاد قلزم : بر، خشکی

مترادف قلزم : اقیانوس، بحر، دریا، یم متضاد قلزم : بر، خشکی

<hr> مترادف قلع : اخراج، تباهی، ریشه کن کردن، سرکوبی، سرنگونی، عزل، کندن <hr> برابر پارسی : برکندن، سرنگونی، نابودی

مترادف قلع : اخراج، تباهی، ریشه کن کردن، سرکوبی، سرنگونی، عزل، کندن برابر پارسی : برکندن، سرنگونی، نابودی

<hr> مترادف قلع و قمع : ریشه کن، سرکوب، سرنگون، منکوب، نیست، نیست ونابود <hr> برابر پارسی : براندازی، ریشه کنی، کشت و کشتار

مترادف قلع و قمع : ریشه کن، سرکوب، سرنگون، منکوب، نیست، نیست ونابود برابر پارسی : براندازی، ریشه کنی، کشت و کشتار

<hr> مترادف قلعه : ارگ، استحکامات، بارو، حصار، دژ، صرح، قصر، کاخ، کوت، کوشک، رخ <hr> برابر پارسی : دژ، کلات، بارو، درپُشت، درپشت، دِژ

مترادف قلعه : ارگ، استحکامات، بارو، حصار، دژ، صرح، قصر، کاخ، کوت، کوشک، رخ برابر پارسی : دژ، کلات، بارو، درپُشت، درپشت، دِژ