پیشنهاد کاربران

<hr> مترادف واقعی : حقیقی، صحیح، مستند <hr> متضاد واقعی : غیرواقعی <hr> برابر پارسی : درست، راست، راستین

مترادف واقعی : حقیقی، صحیح، مستند متضاد واقعی : غیرواقعی برابر پارسی : درست، راست، راستین

واقعی

واقعی نیست

<hr> مترادف واقعیت : حقیقت، صحت، ماهیت، واقع <hr> برابر پارسی : راستینه، راستینگی

مترادف واقعیت : حقیقت، صحت، ماهیت، واقع برابر پارسی : راستینه، راستینگی

واقعیت

واقعیت استهلاعی

واقعیت امر

واقعیت دارد

واقعیت مجازی

واقعیت ها

<hr> مترادف واقف : آگاه، باخبر، بیدار، خبیر، شناسا، عارف، مخبر، مسبوق، مستحضر، مطلع، وارد، بانی، وقف کننده <hr> متضاد واقف : بی خبر <hr> برابر پارسی : آگاه، دانا

مترادف واقف : آگاه، باخبر، بیدار، خبیر، شناسا، عارف، مخبر، مسبوق، مستحضر، مطلع، وارد، بانی، وقف کننده متضاد واقف : بی خبر برابر پارسی : آگاه، دانا

واقف

واقف شد

واقفات

واقفین

واقه

واقواقیدن

<hr> مترادف وال : بال، جناح، بالن، نهنگ، حریر، والا

مترادف وال : بال، جناح، بالن، نهنگ، حریر، والا

وال

وال مارت

وال پست

<hr> مترادف والا : بلند، رفیع، شامخ، عالی، متعالی، مرتفع، منیع، ورنه، بلندپایه، بلندمرتبه، بلندمقام، عالی قدر، جلیل، گرامی، شایسته، شریف، نجیب، رئیس، سرور، صدر، برتر، فایق <hr> متضاد والا : فرومایه <hr> برابر پارسی : بالا، برتر | وگرنه

مترادف والا : بلند، رفیع، شامخ، عالی، متعالی، مرتفع، منیع، ورنه، بلندپایه، بلندمرتبه، بلندمقام، عالی قدر، جلیل، گرامی، شایسته، شریف، نجیب، رئیس، سرور، صدر، برتر، فایق متضاد والا : فرومایه برابر پارسی : بالا، برتر | وگرنه

والا

والا منشی

والابلا

والاتر و شریف تر

والاترین

<hr> مترادف والاجاه : بلندمرتبه، عالی رتبه، والاشان، والامقام

مترادف والاجاه : بلندمرتبه، عالی رتبه، والاشان، والامقام

والاجاه

والادر

والار

والاشتن

والامرتبت

والامرتبه

<hr> مترادف والامقام : ارجمند، بزرگ قدر، بلندپایه، بلندمرتبه، عالی قدر، عالی مقام، والاجاه <hr> متضاد والامقام : دونپایه <hr> برابر پارسی : بلندپایه، گرانمایه، والاجایگاه

مترادف والامقام : ارجمند، بزرگ قدر، بلندپایه، بلندمرتبه، عالی قدر، عالی مقام، والاجاه متضاد والامقام : دونپایه برابر پارسی : بلندپایه، گرانمایه، والاجایگاه

والامقام

والامون

والایش

<hr> مترادف والایی : بزرگی، رفعت، شرافت، عزت، نجابت

مترادف والایی : بزرگی، رفعت، شرافت، عزت، نجابت

والایی

والباساندن

والباسیدن

والتون

والجه پوگوده

<hr> مترادف والد : اب، ابوی، بابا، پدر <hr> متضاد والد : مادر، والده <hr> برابر پارسی : پدر، بابا

مترادف والد : اب، ابوی، بابا، پدر متضاد والد : مادر، والده برابر پارسی : پدر، بابا

والد

والدی

<hr> برابر پارسی : زادوران، پدر و مادر، زای آوران، زايوران، زادآوران

برابر پارسی : زادوران، پدر و مادر، زای آوران، زايوران، زادآوران

واژه های حرف "و" - پیشنهاد کاربران