وزیکول

وس

وس دهیو

وسا

<hr> برابر پارسی : ترابره

وسائط نقلیه

وسائل روی پل

<hr> مترادف وساده : بستر، خوابگاه، بالش، متکا، مسند

مترادف وساده : بستر، خوابگاه، بالش، متکا، مسند

وساده

<hr> مترادف وساطت : توسط، خواهشگری، دخالت، شفاعت، مداخله، میانجیگری <hr> برابر پارسی : میانجیگری، پا در میانی، پادرمیانی، میانجی، میان جی گری

مترادف وساطت : توسط، خواهشگری، دخالت، شفاعت، مداخله، میانجیگری برابر پارسی : میانجیگری، پا در میانی، پادرمیانی، میانجی، میان جی گری

وساطت

وساطت و میانجیگری

<hr> برابر پارسی : میانجیگری کردن

برابر پارسی : میانجیگری کردن

وساطت کردن

وسام

وسامه

وسان

<hr> مترادف وسایط : ذرایع، وسایل، وسیله ها

مترادف وسایط : ذرایع، وسایل، وسیله ها

وسایط

وسایط نقلیه زوج

وسایط نقلیه فرد

<hr> مترادف وسایل : ابزار، ادوات، اسباب، جهاز، سامان، لوازم، وسایط <hr> برابر پارسی : ابزارها، دست آویز ها، کارمایه ها

مترادف وسایل : ابزار، ادوات، اسباب، جهاز، سامان، لوازم، وسایط برابر پارسی : ابزارها، دست آویز ها، کارمایه ها

وسایل

وسایل ادوات

وسایل اشپزخانه

وسایل تزیینی

وسایل تولید

وسایل جانبی

وسایل حفاظت جانبی

وسایل خانه

وسایل خانگی

وسایل دندانپزشکی

وسایل سفر

وسایل شخصی

وسایل صحنه

وسایل عمومی

<hr> برابر پارسی : ترابرها

وسایل نقلیه

وسایل و ادوات جنگ

وسایل و تجهیزات کوچک و تازه اختراع شده

وسایل کمک اموزشی

وست

وستا

وسترن

وستن

وسریان

<hr> مترادف وسط : بین، حاق، مابین، میان، میانه، مرکز، قلب، بحبوحه <hr> برابر پارسی : میان، میانگاه، میانه، میانی

مترادف وسط : بین، حاق، مابین، میان، میانه، مرکز، قلب، بحبوحه برابر پارسی : میان، میانگاه، میانه، میانی

واژه های حرف "و" - پیشنهاد کاربران