یفک

یقاتلون

یقذف

یقصد

یقضی

یقطین

<hr> مترادف یقظه : بیداری، شب زنده داری، شبگیری <hr> متضاد یقظه : نوم

مترادف یقظه : بیداری، شب زنده داری، شبگیری متضاد یقظه : نوم

یقظه

یقنون

<hr> مترادف یقه : جیب، گریبان، یخه <hr> برابر پارسی : گریبان

مترادف یقه : جیب، گریبان، یخه برابر پارسی : گریبان

یقه

یقه اسکی

یقه انگلیسی

یقه اهاردار

یقه برگردان

یقه جدولی

یقه دران

یقه دلبری

یقه سفید

یقه قلاب بافی

یقه هالتری

یقه گالف

یقور

یقولوا

یقوم

یقیمون

<hr> مترادف یقین : اطلاع، اطمینان، اعتقاد، ایقان، باور، بصیرت، بی شبهه، بی گمان، حتمی، قطع، مسلم <hr> برابر پارسی : باور، بی شک، بی گمانی، بیگمان

مترادف یقین : اطلاع، اطمینان، اعتقاد، ایقان، باور، بصیرت، بی شبهه، بی گمان، حتمی، قطع، مسلم برابر پارسی : باور، بی شک، بی گمانی، بیگمان

یقین

یقین دارم

یقین داشتم

یقین داشتن

یقین داشته باش

یقین کردن

<hr> مترادف یقینا : البته، بالقطع، بدرستی، براستی، بی تردید، بی شبهه، بی گمان، قطعاً، محققاً، مسلماً، مطمئناً <hr> برابر پارسی : بی گمان، بیگمان | ( یقیناً ) بی گمان

مترادف یقینا : البته، بالقطع، بدرستی، براستی، بی تردید، بی شبهه، بی گمان، قطعاً، محققاً، مسلماً، مطمئناً برابر پارسی : بی گمان، بیگمان | ( یقیناً ) بی گمان

واژه های حرف "ی" - پیشنهاد کاربران