geostrophic current

geostrophic flux

geostrophic momentum approximation

geostrophic vorticity

geostrophic wind

geostrophic wind level

geosynchronous orbit

geosynchronous satellite

geosynclinal

geosynthetic

geosynthetics

geotag

geotagged

geotagging

geotechnology

geotextile

geotextile fabric

geotextiles

<hr> geothermic وابسته به حرارت مرکزی زمین

geothermic وابسته به حرارت مرکزی زمین

geothermal

geothermal anomaly

geothermal energy

geothermal exploration

geothermal field

geothermal gradient

geothermal heat flow

geothermal log

geothermal reservoir

geothermal system

geothermometer

geothermometry

geotourism

geotropic

<hr> معنی : زمین گرایی، الکتروتروپیسم <hr> معانی دیگر : زمین گرایی (رشد یا حرکت گیاهان و جانداران ثابت مکان در واکنش به جاذبه ی زمین)، رشد و نمو گیاه تحت تاثیرقوه جاذبه زمین

معنی : زمین گرایی، الکتروتروپیسم معانی دیگر : زمین گرایی (رشد یا حرکت گیاهان و جانداران ثابت مکان در واکنش به جاذبه ی زمین)، رشد و نمو گیاه تحت تاثیرقوه جاذبه زمین

geotropism

geovisualization

<hr> مخفف: (دستور زبان) اسم فاعل، آلمان، ن ان ا

مخفف: (دستور زبان) اسم فاعل، آلمان، ن ان ا

ger ride of

geram

geranadier

geranger

geraniales

geraniums

gerano

gerard pique

<hr> (گیاه شناسی) جراردیا (جنس gerardia از خانواده ی figwort - بومی آمریکا)، جنس علف بواسیر یا خنازیر

(گیاه شناسی) جراردیا (جنس gerardia از خانواده ی figwort - بومی آمریکا)، جنس علف بواسیر یا خنازیر

gerardia

geratest ever

gerber

<hr> (گیاه شناسی) جربرا (gerbera jamesonii از خانواده ی composite - بومی آفریقا)، گیاهان سر بره و کلب جهنم

(گیاه شناسی) جربرا (gerbera jamesonii از خانواده ی composite - بومی آفریقا)، گیاهان سر بره و کلب جهنم

gerbera

<hr> معنی : موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع <hr> معانی دیگر : gerbille ج

معنی : موش صحرایی، موش بیابانی، یربوع معانی دیگر : gerbille ج

gerbil

پیشنهاد کاربران

واژه های حرف "g" - پیشنهاد کاربران