<hr> مترادف بالغ : بزرگ سال، جوان، رشید، مکلف، کبیر ، رسا، رسیده <hr> متضاد بالغ : نابالغ <hr> برابر پارسی : برنا، پخته، رسیده

مترادف بالغ : بزرگ سال، جوان، رشید، مکلف، کبیر ، رسا، رسیده متضاد بالغ : نابالغ برابر پارسی : برنا، پخته، رسیده

بالغ

<hr> مترادف بالندگی : رشد، ترقی، تعالی، فخر، نازش، مباهات

مترادف بالندگی : رشد، ترقی، تعالی، فخر، نازش، مباهات

بالندگی

<hr> مترادف بالنگ : بادرنگ، ترنج

مترادف بالنگ : بادرنگ، ترنج

بالنگ

بالو

بالوایه

<hr> مترادف بالکن : ایوان، مهتابی، لژ، شاه نشین <hr> برابر پارسی : ایوان، پالگانه

مترادف بالکن : ایوان، مهتابی، لژ، شاه نشین برابر پارسی : ایوان، پالگانه

بالکن

بالکن یا مهتابی

بالگرد

<hr> مترادف بالین : بستر، بالش، بالشت، متکا

مترادف بالین : بستر، بالش، بالشت، متکا

بالین

<hr> مترادف بام : سقف ، بامدادان، بامداد، بامگاه، پگاه، صبح، روشن ، بم <hr> متضاد بام : کف اطاق، تاریک، زیر

مترادف بام : سقف ، بامدادان، بامداد، بامگاه، پگاه، صبح، روشن ، بم متضاد بام : کف اطاق، تاریک، زیر

بام

بام خانه

بام دنیا

بام فلزی

<hr> برابر پارسی : خیزران

بامبو

<hr> مترادف بامداد : باکر، بامدادان، پگاه، سپیده دم، شفق، صباح، صبح، فجر، فلق <hr> متضاد بامداد : شام، عشا

مترادف بامداد : باکر، بامدادان، پگاه، سپیده دم، شفق، صباح، صبح، فجر، فلق متضاد بامداد : شام، عشا

بامداد

بامس

بامه

بان با یک حرف اضافه

<hr> مترادف باند : جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات، خط سیر، گذرگاه، فرودگاه، مطار، نوار، رشته، لفافه، موج رادیو، طول موج، هر یک از بلندگوهای سیستم صوتیتصویری <hr> برابر پارسی : نوار، گروه

مترادف باند : جماعت، جمعیت، جوخه، حزب، دسته، گروه، هیات، خط سیر، گذرگاه، فرودگاه، مطار، نوار، رشته، لفافه، موج رادیو، طول موج، هر یک از بلندگوهای سیستم صوتیتصویری برابر پارسی : نوار، گروه

باند

باند قرمز در کاراته

بانشاط یا خرامان

<hr> مترادف بانمک : باملاحت، گیرا، تودل برو، ملیح، نمکین، نمک دار <hr> متضاد بانمک : بی نمک، سرد، وارفته، یخ

مترادف بانمک : باملاحت، گیرا، تودل برو، ملیح، نمکین، نمک دار متضاد بانمک : بی نمک، سرد، وارفته، یخ

بانمک

<hr> مترادف بانو : بی بی، بیگم، خانم، علیامخدره، مادام، زن، زوجه، عیال، همسر، خانه دار، کدبانو، شهربانو، ملکه <hr> متضاد بانو : آقا

مترادف بانو : بی بی، بیگم، خانم، علیامخدره، مادام، زن، زوجه، عیال، همسر، خانه دار، کدبانو، شهربانو، ملکه متضاد بانو : آقا

بانو

بانوی ا نگلیسی

بانوی خردمند

بانوی خوشنویس قرن سیزدهم

بانوی شاعر امریکای

بانوی فرانسوی

بانوی نقاش معاصر ایرانی

بانوی نویسنده المانی برنده نوبل ادبی 2009

بانوی نویسنده انگلیسی رمان خرمگس

بانوی هندی

بانوی چراغ بدست

بانوی کاشف خاصیت رادیو اکتیو

بانک خانگی

بانک کردن کلاغ

بانک کودکان

بانکروت

<hr> مترادف بانگ : جار، صدا، صلا، ندا، صوت، آوار، آواز، صیحه، غریو، غلغله، غوغا، فریاد، نعره

مترادف بانگ : جار، صدا، صلا، ندا، صوت، آوار، آواز، صیحه، غریو، غلغله، غوغا، فریاد، نعره

واژه های حرف "ب" - جدول کلمات