جدول کلمات

با فیس اید

با مال اید

با معنوی میانه ای ندارد

با مناعت یا دارای شرف و ابرو

با منال اید

با مهارت کامل

با می اید

با ناز اید

با ناله می اید

با نرمی رفتار کردن

با نظم و ترتیب

با نقش اید

با نقش می اید

با نماد Si عنصری شیمیایی از خانواده شبه فلز هاست که در گروه چهارم و دوره سوم جدول تناوبی عنصرها جای

با نگار اید

با هاج اید

با هرج می اید

با هم برابر

با هم برابر شدن

با هم برابر شدن در وزن

با هم ساختن

با هم سازش کردن

با هم همگی

با هم و همگی

با هوی اید

با واج اید

با وعید می دهند

با پاخت تبانی است

با پریدن ان برق می رود

با پول اید

با چین اید

با کبکبه اید

با کسی بد شدن و کینه او را به دل گرفتن

با کسی شوخی ندارد

با گشایش اثری از ناصر خسرو است

با گفت اید

با گفتار یا کردار خود بر رنج کسی افزودن

با گوشه چشم اشاره کردن

با یال اید

با یک پا رفتن

با یکدیگر اراسته شدن

<hr> مترادف باب : رایج، رسم، متعارف، متداول، مد، مرسوم، معمول، در، دروازه، بارگاه، سرا ، دریچه، پنجره، بخش، فصل، مدخل، اب، بابا، پدر ، خاص، مخصوص، ویژه، باره، خصوص، فقره، مورد، بغاز، تنگه، درخور <hr> متضاد باب : کلبه، مام، مادر، ام <hr> برابر پارسی : در، دروازه

مترادف باب : رایج، رسم، متعارف، متداول، مد، مرسوم، معمول، در، دروازه، بارگاه، سرا ، دریچه، پنجره، بخش، فصل، مدخل، اب، بابا، پدر ، خاص، مخصوص، ویژه، باره، خصوص، فقره، مورد، بغاز، تنگه، درخور متضاد باب : کلبه، مام، مادر، ام برابر پارسی : در، دروازه

باب

باب روز

<hr> مترادف بابزن : سیخ کباب، سیخ

مترادف بابزن : سیخ کباب، سیخ

بابزن

بات

باتالیون

<hr> مترادف باتری : پیل، قوه، آکومولاتور، انباره <hr> برابر پارسی : انباره

مترادف باتری : پیل، قوه، آکومولاتور، انباره برابر پارسی : انباره

باتری

باتری یا باطری

واژه های حرف "ب" - جدول کلمات