ویتامین جوانه گندم

ویتامین جوانی

ویتامین معروف

ویتامینی در اسفناج

ویتامینی در شلغم

ویترین

ویتنام قدیم

وید

<hr> مترادف ویر : فریاد، ناله، ادراک، استنباط، درک، فهم، هوش، به خاطرسپاری، حافظه، یادگیری، میل، ویار، هوس

مترادف ویر : فریاد، ناله، ادراک، استنباط، درک، فهم، هوش، به خاطرسپاری، حافظه، یادگیری، میل، ویار، هوس

ویر

ویراستار

ویراستن

<hr> مترادف ویران : بایر، خراب، خرابه، فروریخته، مخروب، مخروبه، منهدم، ناآباد، ویرانه <hr> متضاد ویران : آباد

مترادف ویران : بایر، خراب، خرابه، فروریخته، مخروب، مخروبه، منهدم، ناآباد، ویرانه متضاد ویران : آباد

ویران

ویران شدن

ویران شده

ویران و خراب

ویران کردن

ویران کننده

<hr> مترادف ویرانه : بایر، بیغوله، خرابه، طلل، مخروبه، ناآباد، ویران <hr> متضاد ویرانه : آباد، معمور

مترادف ویرانه : بایر، بیغوله، خرابه، طلل، مخروبه، ناآباد، ویران متضاد ویرانه : آباد، معمور

ویرانه

<hr> مترادف ویرانی : انهدام، تخریب، خرابی، هدم <hr> متضاد ویرانی : آبادانی، عمارت

مترادف ویرانی : انهدام، تخریب، خرابی، هدم متضاد ویرانی : آبادانی، عمارت

ویرانی

ویرانی و انهدام

ویرایش

ویرایش شده

ویروس خطرناکی که به تازگی شایع شده است

ویروس کشنده جدیدی که در برخی کشورهای افریقایی و عربی شایع شده است

ویروسهایی هستند که به ساز و کار سلولی باکتریها حمله می کنند و انها را از بین می برند

ویرگول

<hr> مترادف ویزا : روادید <hr> برابر پارسی : روادید

مترادف ویزا : روادید برابر پارسی : روادید

ویزا

<hr> مترادف ویزیت : بازدید، دیدار، دیدن، عیادت، ملاقات

مترادف ویزیت : بازدید، دیدار، دیدن، عیادت، ملاقات

ویزیت

ویزیتور

ویس

ویل

<hr> مترادف ویلا : بشکم، خانه ییلاقی

مترادف ویلا : بشکم، خانه ییلاقی

ویلا

<hr> مترادف ویلان : آواره، بی تربیت، سرگردان، گمراه، گمگشته، متحیر، ول، ولنگار، هرزه

مترادف ویلان : آواره، بی تربیت، سرگردان، گمراه، گمگشته، متحیر، ول، ولنگار، هرزه

ویلان

ویلان و حیران

ویلیام فالکنر

ویم

<hr> مترادف ویژه : اختصاصی، خاص، خاصه، خصوصی، مختص، مخصوص، بی آمیغ، پاک، خالص، سره، ناب <hr> متضاد ویژه : عام، غیرخصوصی

مترادف ویژه : اختصاصی، خاص، خاصه، خصوصی، مختص، مخصوص، بی آمیغ، پاک، خالص، سره، ناب متضاد ویژه : عام، غیرخصوصی

واژه های حرف "و" - جدول کلمات