<hr> برابر پارسی : ( آفیش ) آگهی نامه

برابر پارسی : ( آفیش ) آگهی نامه

افیش

<hr> مترادف افیون : تریاک، روانگردان، مخدر <hr> برابر پارسی : خشخاش، اَپیون

مترادف افیون : تریاک، روانگردان، مخدر برابر پارسی : خشخاش، اَپیون

افیون

<hr> مترادف افیونی : تریاکی، معتاد، وافوری

مترادف افیونی : تریاکی، معتاد، وافوری

افیونی

اق

اق زدن

<hr> برابر پارسی : ( آق سقل ) ریش سپید، سردسته

برابر پارسی : ( آق سقل ) ریش سپید، سردسته

اق سقل

<hr> برابر پارسی : ( آق سنقر ) بازسپید، سنگار

برابر پارسی : ( آق سنقر ) بازسپید، سنگار

اق سنقر

<hr> مترادف اقا : ( آقا ) ارباب، افندی، خداوندگار، خواجه، سرور، سید، صاحب، کارفرما، مالک، مخدوم، بابا، پدر، شوهر، همسر <hr> متضاد اقا : ( آقا ) مخدوم <hr> برابر پارسی : ( آقا ) کدبان، بان، خواجه، سرور، کیا

مترادف اقا : ( آقا ) ارباب، افندی، خداوندگار، خواجه، سرور، سید، صاحب، کارفرما، مالک، مخدوم، بابا، پدر، شوهر، همسر متضاد اقا : ( آقا ) مخدوم برابر پارسی : ( آقا ) کدبان، بان، خواجه، سرور، کیا

اقا

اقا بالا سر

<hr> مترادف اقارب : اقوام، بستگان، خویشاوندان، فامیل، نزدیکان، وابستگان <hr> متضاد اقارب : بیگانگان <hr> برابر پارسی : نزدیکان، خویشان، بستگان

مترادف اقارب : اقوام، بستگان، خویشاوندان، فامیل، نزدیکان، وابستگان متضاد اقارب : بیگانگان برابر پارسی : نزدیکان، خویشان، بستگان

اقارب

<hr> مترادف اقازاده : ( آقازاده ) پسر، پدر، فرزند <hr> متضاد اقازاده : ( آقازاده ) بنده زاده <hr> برابر پارسی : ( آقازاده ) مِه پور

مترادف اقازاده : ( آقازاده ) پسر، پدر، فرزند متضاد اقازاده : ( آقازاده ) بنده زاده برابر پارسی : ( آقازاده ) مِه پور

اقازاده

<hr> برابر پارسی : ( آقاسی ) پاسدار

برابر پارسی : ( آقاسی ) پاسدار

اقاسی

اقاقیا

اقالت

<hr> مترادف اقاله : الغا، رد، شکستن، فسخ، نسخ، نقض، اغماض، بخشیدن، گذشت

مترادف اقاله : الغا، رد، شکستن، فسخ، نسخ، نقض، اغماض، بخشیدن، گذشت

اقاله

اقالیم

<hr> مترادف اقامت : اتراق، توقف، سکنا، سکونت، ماندن <hr> برابر پارسی : ماندن، زیستن، ماندگار شدن، ماندگاری

مترادف اقامت : اتراق، توقف، سکنا، سکونت، ماندن برابر پارسی : ماندن، زیستن، ماندگار شدن، ماندگاری

اقامت

<hr> برابر پارسی : بجا آوردن، برپاداشتن

برابر پارسی : بجا آوردن، برپاداشتن

اقامه

اقانیم

اقانیم ثلاثه

اقاویل

اقباض

<hr> مترادف اقبال : اختر، بخت، بهروزی، دولت، شانس، طالع، نوبت، نیکبختی <hr> برابر پارسی : بخت، نیک بختی

مترادف اقبال : اختر، بخت، بهروزی، دولت، شانس، طالع، نوبت، نیکبختی برابر پارسی : بخت، نیک بختی

اقبال

<hr> برابر پارسی : ( آقبانو ) اِسپیده

برابر پارسی : ( آقبانو ) اِسپیده

اقبانو

اقبح

<hr> مترادف اقتباس : اخذ، گرفتن، آموختن، فراگیری، یادگیری <hr> برابر پارسی : برگیری، برداشت، برگرفتن از، برگرفته

مترادف اقتباس : اخذ، گرفتن، آموختن، فراگیری، یادگیری برابر پارسی : برگیری، برداشت، برگرفتن از، برگرفته

اقتباس

اقتحام

اقتداء

<hr> مترادف اقتدار : استطاعت، توانایی، سلطه، قدرت، وسع <hr> متضاد اقتدار : ضعف <hr> برابر پارسی : توانا شدن، توانایی، توانش، دست واری، نیرومندی

مترادف اقتدار : استطاعت، توانایی، سلطه، قدرت، وسع متضاد اقتدار : ضعف برابر پارسی : توانا شدن، توانایی، توانش، دست واری، نیرومندی

اقتدار

اقتراب

<hr> مترادف اقتراح : استفسار، پرسش، پرسیدن، سؤال، همه پرسی

مترادف اقتراح : استفسار، پرسش، پرسیدن، سؤال، همه پرسی

اقتراح

اقتراض

اقتراف

اقتران

اقتسام

<hr> مترادف اقتصاد : صرفه جویی، قناعت، میانه روی <hr> متضاد اقتصاد : اسراف <hr> برابر پارسی : بازرگانی، تراز داری، میانه

مترادف اقتصاد : صرفه جویی، قناعت، میانه روی متضاد اقتصاد : اسراف برابر پارسی : بازرگانی، تراز داری، میانه

واژه های حرف "ا" - فرهنگ معین