اظهار دوستی کردن

اظهار رنجش کردن

اظهار شجاعت و دلاوری

اظهار شده

اظهار عشق

اظهار عشق کردن با

اظهار عقیده

اظهار عقیده بدون دلیل

اظهار عقیده رسمی

اظهار عمومی

اظهار غلط

اظهار غلط کردن

اظهار قطعی

اظهار قطعی کردن

اظهار قطعی یا مثبت

اظهار مثبت

اظهار محض

اظهار مخالف

اظهار میل

اظهار نظر شدید و تند

اظهار نظر قضایی

اظهار نظر کردن

اظهار نظریه دادن

اظهار و اقرار علنی

<hr> برابر پارسی : بازگو کردن

برابر پارسی : بازگو کردن

اظهار کردن

اظهار کردنی

اظهار کننده

اظهار یا بیان مبتذل

اظهارنامه

<hr> برابر پارسی : بازگویی دیدگاه

برابر پارسی : بازگویی دیدگاه

اظهارنظر

اظهاری

<hr> مترادف اعاده : بازگردانی، بازگشت، تکرار، جبران، عودت، واپس

مترادف اعاده : بازگردانی، بازگشت، تکرار، جبران، عودت، واپس

اعاده

اعاده حیثیت کردن

اعاده دادن

اعاده دهنده

اعاده کردن

اعاده کننده

<hr> مترادف اعاشه : ارتزاق، گذران، معاش، معیشت

مترادف اعاشه : ارتزاق، گذران، معاش، معیشت

اعاشه

اعاشه از راه کار شخصی

اعاشه کننده

<hr> مترادف اعانت : اعانه، کمک، مدد، یاری

مترادف اعانت : اعانه، کمک، مدد، یاری

اعانت

<hr> برابر پارسی : کمک، یاری

برابر پارسی : کمک، یاری

اعانه

اعانه دادن

اعانه دهنده

اعانه ملی

اعتابی

<hr> مترادف اعتبار : ارج، ارزش، پشتوانه، آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام، پندگیری، عبرت، سندیت، وجهه، تاثیر، نفوذ، تنخواه، سرمایه، مایه، اطمینان، اعتماد <hr> برابر پارسی : ارزش، پشتوانه

مترادف اعتبار : ارج، ارزش، پشتوانه، آبرو، حیثیت، شرف، عرض، قدر، منزلت، نام، پندگیری، عبرت، سندیت، وجهه، تاثیر، نفوذ، تنخواه، سرمایه، مایه، اطمینان، اعتماد برابر پارسی : ارزش، پشتوانه

واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد