اسوده نگذاشتن

اسوده کردن

<hr> مترادف اسودگی : ( آسودگی ) آرامش، آسایش، استراحت، راحت، فراغبالی، فراغت <hr> متضاد اسودگی : ( آسودگی ) اضطراب، تشویش، دغدغه

مترادف اسودگی : ( آسودگی ) آرامش، آسایش، استراحت، راحت، فراغبالی، فراغت متضاد اسودگی : ( آسودگی ) اضطراب، تشویش، دغدغه

اسودگی

<hr> مترادف اسوه : الگو، سرمشق، نمونه، پیشوا، مقتدا

مترادف اسوه : الگو، سرمشق، نمونه، پیشوا، مقتدا

اسوه

اسپارتی

اسپانیایی

اسپانیولی

<hr> برابر پارسی : رشته

اسپاگتی

اسپرانتور

<hr> مترادف اسپرز : سپرز، طحال

مترادف اسپرز : سپرز، طحال

اسپرز

اسپرزی

اسپرس

اسپرسو

<hr> مترادف اسپرم : اسپرماتوزوئید، منی، نطفه

مترادف اسپرم : اسپرماتوزوئید، منی، نطفه

اسپرم

<hr> مترادف اسپرماتوزوئید : اسپرم، منی، نطفه

مترادف اسپرماتوزوئید : اسپرم، منی، نطفه

اسپرماتوزوئید

اسپرک

اسپریس

<hr> برابر پارسی : ( آسپرین ) دردبَر

برابر پارسی : ( آسپرین ) دردبَر

اسپرین

اسپسیالیته

اسپندکس

اسپوک

اسپیروکت

اسکاتلندی

<hr> مترادف اسکان : استقرار، تخت قاپو، جایدهی، سکونت

مترادف اسکان : استقرار، تخت قاپو، جایدهی، سکونت

اسکان

اسکان در شهر

<hr> مترادف اسکلت : استخوان بندی، ساختار <hr> برابر پارسی : استخوان بندی، استخوان بندی

مترادف اسکلت : استخوان بندی، ساختار برابر پارسی : استخوان بندی، استخوان بندی

اسکلت

اسکلت انسان

اسکلتی

<hr> مترادف اسکله : بارانداز، بندر، بندرگاه، لنگرگاه <hr> برابر پارسی : بارانداز، لنگرگاه

مترادف اسکله : بارانداز، بندر، بندرگاه، لنگرگاه برابر پارسی : بارانداز، لنگرگاه

اسکله

اسکله بندر

اسکله کنار دریا

اسکمیو

<hr> مترادف اسکناس : پول، وجه <hr> برابر پارسی : ارزبرگ، چاو

مترادف اسکناس : پول، وجه برابر پارسی : ارزبرگ، چاو

واژه های حرف "ا" - مترادف و متضاد