صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
باد مفاصل
باد ملایم
باد مهیب و سهمگین
باد موسمی
باد ناگهانی
باد و باران
باد و گاز معده را خالی کردن
باد وزان در عقب هواپیما
باد کردن
باد کرده
باد گرم و گردباد مانند
باد گلو بادبان اراستن
بادآور
بادآورد
باداب و رسوم انگلیسی درامدن
بادافراه
بادافشان ساختن
بادافشان کردن
بادام
بادام زمینی
بادام سوخته
بادامبن
بادامه
بادامک
بادامی
باداور
باداورده
بادبادک
بادبادک کاغذ هوایی غلیوا
بادبان
بادبان اصلی کشتی
بادبان بند
بادبان جلو کشتی
بادبان را جمع کردن
بادبان سه گوش
بادبان سه گوش جلو کشتی
بادبان عمده دگل جلو کشتی
بادبان نصب شده بر روی دیرک
بادبان پایین
بادبان کوچک
بادبان گستردن
بادبزن
بادبزن هواکش
بادبهدست
بادبیز
بادخور
بادخور کردن
بادخورده کردن
بیشتر