صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
با صرفه
با صمغ پوشاندن
با صورت برافروخته از غضب و خشم
با صورت روبه پایین
با ضرب نوک انگشت یا ناخن
با ضربات تند
با ضربات تند و متوالی
با ضربات پیاپی زدن
با ضربت بزمین کوبیدن
با ضربه زدن
با طراوت کردن
با طعنه استهزاء کردن
با طمطراق
با طناب بستن
با طناب به دنبال کشیدن
با طناب در زیر کشتی کشیدن
با طناب نگه داشتن
با عایق مجزا کردن
با عجله
با عجله انجام شده
با عجله رفتن
با عجله کاری را انجام دادن
با عدالت
با عدم توافق چیزی گفتن
با عرضه
با عرف و عادت و سنت وفق دادن
با عصا زدن
با عصبانیت رفتار کردن
با عصبانیت سخن گفتن
با عطر و روغن تدهین کردن
با عظمت
با علا یم نشان دادن
با علامت ابلاغ کردن
با علامیمشخصه ممتاز کردن
با علف پوشاندن
با عکس نشان دادن
با غضب حرف زدن
با فداکاری
با فراست
با فراغت خاطر
با فرهنگ
با فریاد گفتن
با فشار خارج کردن
با فعالیت و کوشش راه باز کردن
با فلز پوشاندن
با فن فن صحبت یا گریه کردن
با فنر
با فوت خاموش کردن
بیشتر