صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ب" - مترادف و متضاد
با تور محکم بسته
با تور کیسه ای ماهی گرفتن
با تور گرفتن
با توضیح روشن کردن
با توپ بازی کردن
با تکان بیرون بردن
با تکبر راه رفتن
با تکیه تلفظ کردن
با تیر یا دیرک محکم کردن
با تیشه صاف کردن
با تیغ تراشیدن
با جامه مبدل
با جرات
با جرات باتهور
با جرات گفتن
با جرثقیل حمل کردن
با جست و خیز حرکت کردن
با جلوه
با جیغ و داد و بازی کردن
با جیغ و فریاد افشاء کردن
با جیغ وداد بازی کردن
با حال خمیازه سخن گفتن
با حالت حمله
با حداکثر سرعت دویدن
با حدیده و قلاویز رزوه کردن
با حرارت
با حرارت علیه کسی صحبت کردن
با حرص و ولع خوردن
با حرمت
با حروف الفبا بیان کردن
با حروف علامت گذاشتن
با حروف قرمز
با حروف نوشتن
با حساسیت نوری
با حسن نیت
با حصیر پوشاندن
با حق شفعه خریدن
با حقیقت
با حمله گرفتن
با حکم قضایی فیصل دادن
با حیله بدست اوردن
با حیله فراهم کردن
با خاصیت چکش خواری
با خال تزئین کردن
با خال های رنگارنگ نشان گذاردن
با خام دستی زدن
با خاک اهکدار کود دادن
با خاک ریز محصور کردن
بیشتر