صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "ج" - مترادف و متضاد
جایگیری
جایگیزنی
جایی که
جایی که گاز می سوزد
جبار
جبار مطلق
جبارانه
جبان
جبر
جبر و تفویض
جبر و مقابله
جبرئیل
جبران
جبران بیش از حد لزوم
جبران خدمت
جبران خسارت
جبران زیان
جبران غرامت
جبران ناپذیر
جبران نشده
جبران نکردنی
جبران کردن
جبرانی
جبراً
جبروت
جبرگرایی
جبری
جبل
جبل الطارق
جبلت
جبلی
جبلی بودن
جبن
جبه
جبه پوش
جبهه
جبهه جنگ
جبهه هوای گرم
جبهه کلیسا
جبهپوش
جبون
جبین
جت
جت توربینی
جتی
جثه
جثه داری
جحد
بیشتر