صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد
در ذخیره نگاه داشتن
در ذهن جانشین کردن
در ذهن مجسم کردن
در ذیل
در ذیل امدن
در ذیل ان
در را با شدت بهم زدن
در راس
در راه
در رختخواب
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته
در رفته
در رفتگی مفصل استخوان
در رفتگی یا ضرب عضو یا استخوان
در رو
در روبرو
در روده گذاردن
در روغن سرخ کرده
در روی
در روی زمین
در رویا دیدن
در ریه فرو بردن
در زدن
در زمانی بسیار دور
در زمره
در زمره مقدسان شمردن
در زمین
در زمین قرار دادن
در زنجیر نهادن
در زندان افکندن
در زندان نهادن
در زندگی خصوصی
در زیارتگاه گذاشتن
در زیر
در زیر ابر پوشاندن
در زیر ان
در زیر حجاب نگاه داشتن
در زیر سندی نوشتن
در زیر شیروانی قرار دادن
در زیر غل و زنجیر اوردن
در زیر قرار گرفته
در زیر پا
در زیر چشم
در زیر چیزی بسط یافتن
در زیر چیزی لایه قرار دادن
در زیر یوغ اوردن
در سابق
در ساحل
بیشتر