<hr> مترادف دهلیز : تونل، دالان، راهرو، نقب، هشتی

مترادف دهلیز : تونل، دالان، راهرو، نقب، هشتی

دهلیز

دهلیزی

دهم

دهمین

<hr> مترادف دهن : چربی، روغن، زیت

مترادف دهن : چربی، روغن، زیت

دهن

دهن باز کردن

دهن بین

<hr> مترادف دهن دره : خمیازه، دهان دره

مترادف دهن دره : خمیازه، دهان دره

دهن دره

دهن دره کردن

دهن دریده

دهن کجی

دهن کجی کردن

دهن گشاد

دهن گیر

دهندره

دهنده

دهنده ورق

<hr> مترادف دهنه : افسار، عنان، لجام، لگام، مهار

مترادف دهنه : افسار، عنان، لجام، لگام، مهار

دهنه

دهنه زدن

دهنه لوله

دهنی

دهه

<hr> مترادف دهکده : آبادی، ده، دهات، رستاق، روستا، قریه، قصبه

مترادف دهکده : آبادی، ده، دهات، رستاق، روستا، قریه، قصبه

دهکده

دهکده بومیان افریقای جنوبی

دهکده سرخ پوستان

دهگان

دهی که در ان کلیسا نباشد

<hr> مترادف دو : تاخت، خیز، کورس، دور، نوبت

مترادف دو : تاخت، خیز، کورس، دور، نوبت

دو

دو اتشه

دو اتشه کردن

دو اتمی

دو ارز

دو ارزشی

دو اسبه

دو انتهایی

دو بار تولید کردن

دو بار چاپ کردن

دو بخش کردن

دو بخشی

دو بدو

دو برابر کردن

دو برگچه ای

دو تا شونده

دو تخمه ای

دو جانبه

دو جزئی

دو جنبه ای

دو حالتی

مترادف و متضاد

واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد