صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "د" - مترادف و متضاد
دوره ای
دوره بستری شدن
دوره بین جوانی و پیری
دوره تحصیلات
دوره تحصیلی
دوره تحول و تغییر
دوره تصدی
دوره جوانی
دوره حکومت موقتی
دوره دار کردن
دوره ده ساله
دوره رخوت
دوره ریاست
دوره زمین شناسی
دوره زمین شناسی کرتاسه
دوره زندانی را گذراندن
دوره زندگی
دوره سلامتی و هوشیاری
دوره سه ساله
دوره سه ماهه
دوره شاگردی
دوره عمل
دوره عکس العمل
دوره فترت
دوره مقدماتی پزشکی
دوره مقدمتی
دوره نقاهت
دوره نقاهت را گذراندن
دوره نهفتگی یا کمون
دوره نیمه نهایی
دوره پانزده ساله
دوره پلیوسن
دوره پنج ساله
دوره کردن
دوره کمون
دوره گرد
دوره گردش
دوره گردی
دوره گردی کردن
دورهء زمین شناسی ژوراسیک
دورهای یا دایرهای
دورهگرد
دورو
دوروبر
دوروبر اطرافیان
دورویی
دورویی کردن
دورگرد
بیشتر