مترادف و متضاد

رونده همیشگی

روندی

رونشینی

<hr> مترادف رونق : آبادانی، آبرو، آب وتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود <hr> برابر پارسی : رواگ، روایی، نیکویی

مترادف رونق : آبادانی، آبرو، آب وتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود برابر پارسی : رواگ، روایی، نیکویی

رونق

رونق تازه

رونق دهنده

رونق یافتن

رونما

رونما دادن

<hr> مترادف رونوشت : سواد، کپی، کپیه، مسوده، نسخه

مترادف رونوشت : سواد، کپی، کپیه، مسوده، نسخه

رونوشت

رونوشت بردار

رونوشت برداری بوسیله عکاسی

رونوشت برداشتن

رونوشت تهیه کردن

رونوشت عینی

رونوشت گواهی شده وصیت نامه

رونویس کننده

<hr> مترادف رونویسی : استنساخ، کپیه برداری، نسخه برداری

مترادف رونویسی : استنساخ، کپیه برداری، نسخه برداری

رونویسی

رونویسی کردن

رونویسی کننده

روپوست

روپوش

روپوش تختخواب

روپوش دار

روپوش دار کردن

روپوش زنانه

روپوش زنانه دوختن

روپوش کتانی پزشکان و امثال ان

روپوش کشی

روپیه

روکار

روکش

روکش بالش

روکش دار

روکش زدن

روکش فلزی

روکش فلزی کردن

روکش مبل و صندلی

روکش متکا

روکش کردن

روکشی با سیم و زر و غیره

روکفشی

روکو

روگاه جزر و مد

<hr> مترادف روگردانی : اعراض، تمرد، رویگردانی، سرپیچی

مترادف روگردانی : اعراض، تمرد، رویگردانی، سرپیچی

روگردانی

<hr> مترادف روی : چهر، چهره، رخسار، رخساره، رخ، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجه، بر، سطح، علو

مترادف روی : چهر، چهره، رخسار، رخساره، رخ، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجه، بر، سطح، علو

روی

روی اسکناس

روی امواج بالا و پایین رفتن

واژه های حرف "ر" - مترادف و متضاد