زورازمایی

<hr> مترادف زورخانه : باشگاه، ورزشگاه

مترادف زورخانه : باشگاه، ورزشگاه

زورخانه

<hr> مترادف زورستان : غاصب، متعدی

مترادف زورستان : غاصب، متعدی

زورستان

<hr> مترادف زورستانی : تعدی، دست درازی، غصب

مترادف زورستانی : تعدی، دست درازی، غصب

زورستانی

<hr> مترادف زورق : بلم، قایق، کلک

مترادف زورق : بلم، قایق، کلک

زورق

زورقی

<hr> مترادف زورمند : پرزور، تنومند، توانا، زورآور، قوی، نیرومند، یل، متنفذ، مقتدر <hr> متضاد زورمند : ضعیف

مترادف زورمند : پرزور، تنومند، توانا، زورآور، قوی، نیرومند، یل، متنفذ، مقتدر متضاد زورمند : ضعیف

زورمند

<hr> مترادف زورکی : اجباری، اکراه، به جبر، جبراً، متنکراً <hr> متضاد زورکی : اختیاری

مترادف زورکی : اجباری، اکراه، به جبر، جبراً، متنکراً متضاد زورکی : اختیاری

زورکی

<hr> مترادف زورگو : جابر، ستمگر، قلدر، مستبد

مترادف زورگو : جابر، ستمگر، قلدر، مستبد

زورگو

<hr> مترادف زوری : اجباری، عنفاً، قسری، متنکراً <hr> متضاد زوری : اختیاری، دلبخواهی

مترادف زوری : اجباری، عنفاً، قسری، متنکراً متضاد زوری : اختیاری، دلبخواهی

زوری

<hr> مترادف زوزه : جیغ، ضجه، فریاد، مویه، ناله

مترادف زوزه : جیغ، ضجه، فریاد، مویه، ناله

زوزه

زوزه کش

زوزه کشی

زوزه کشیدن

زوفا

زوفای مصری

زوم

زپلین

<hr> مترادف زکام : آنفلوآنزا، چایش، ریزش، سرماخوردگی، نزله <hr> برابر پارسی : سرماخوردگی، چایش، چاییدن

مترادف زکام : آنفلوآنزا، چایش، ریزش، سرماخوردگی، نزله برابر پارسی : سرماخوردگی، چایش، چاییدن

زکام

زکام بهاره

زکام در اثر حساسیت

زکام همه جا گیر

زکریا

<hr> مترادف زکی : پاک، پاکیزه، پالوده، مطهر، پارسا، مهذب

مترادف زکی : پاک، پاکیزه، پالوده، مطهر، پارسا، مهذب

زکی

زگیل

زگیل دار

زگیل مانند

زگیل گوشتی

<hr> مترادف زی : پیش، سوی، نزد، پوشش، کسوت، لباس، هیئت، شعار

مترادف زی : پیش، سوی، نزد، پوشش، کسوت، لباس، هیئت، شعار

زی

زیا

<hr> مترادف زیاد : بابرکت، بس، بسیار، بی شمار، بی نهایت، جزیل، خیلی، عدیده، فراوان، کثیر، معتنابه، مفرط، وافر، هنگفت <hr> برابر پارسی : بسیار، افزون، انبوه، سرشار، فراوان، گسترده، وشناد

مترادف زیاد : بابرکت، بس، بسیار، بی شمار، بی نهایت، جزیل، خیلی، عدیده، فراوان، کثیر، معتنابه، مفرط، وافر، هنگفت برابر پارسی : بسیار، افزون، انبوه، سرشار، فراوان، گسترده، وشناد

واژه های حرف "ز" - مترادف و متضاد