مترادف و متضاد

سهم دادن

سهم دادن در

سهم دار

سهم قرضه

سهم موروثی

سهم کسی را خریدن

سهمبری

<hr> مترادف سهمناک : بیمناک، ترس آور، ترسناک، خوفناک، دهشت زده، دهشتناک، رعب آور، رعب انگیز، موحش، مهیب، مهیل، واهمه ناک، هراسیده، هولناک

مترادف سهمناک : بیمناک، ترس آور، ترسناک، خوفناک، دهشت زده، دهشتناک، رعب آور، رعب انگیز، موحش، مهیب، مهیل، واهمه ناک، هراسیده، هولناک

سهمناک

<hr> مترادف سهمگین : ترسناک، خوفناک، دلهره اور، دلهره زا، مخوف، مهیب، وحشت انگیز، مهیل، وهمناک، هراس انگیز، هراسناک، هولناک

مترادف سهمگین : ترسناک، خوفناک، دلهره اور، دلهره زا، مخوف، مهیب، وحشت انگیز، مهیل، وهمناک، هراس انگیز، هراسناک، هولناک

سهمگین

سهمی

سهمی وار

<hr> مترادف سهمیه : بهره، نصیب، سهم، حصه <hr> برابر پارسی : بهره

مترادف سهمیه : بهره، نصیب، سهم، حصه برابر پارسی : بهره

سهمیه

<hr> مترادف سهمیه بندی : تعیین سهمیه، سهم دهی

مترادف سهمیه بندی : تعیین سهمیه، سهم دهی

سهمیه بندی

سهمیهبندی

سهنبش

<hr> مترادف سهو : اشتباه، خبط، خطا، سقط ، سقیم، غلط، نادرست، ناصواب ، لغزش، نسیان، غفلت، فراموشی، فراموش کردن، خبط کردن، خطا کردن <hr> متضاد سهو : صواب، درست، صحیح <hr> برابر پارسی : فراموش کردن

مترادف سهو : اشتباه، خبط، خطا، سقط ، سقیم، غلط، نادرست، ناصواب ، لغزش، نسیان، غفلت، فراموشی، فراموش کردن، خبط کردن، خطا کردن متضاد سهو : صواب، درست، صحیح برابر پارسی : فراموش کردن

سهو

سهو کردن

<hr> مترادف سهوسهو کردن : اشتباه کردن، خطا کردن، خبط کردن

مترادف سهوسهو کردن : اشتباه کردن، خطا کردن، خبط کردن

سهوسهو کردن

<hr> مترادف سهولت : آسانی، سادگی، یسر <hr> متضاد سهولت : اشکال، دشواری، صعوبت <hr> برابر پارسی : آسانی، سادگی

مترادف سهولت : آسانی، سادگی، یسر متضاد سهولت : اشکال، دشواری، صعوبت برابر پارسی : آسانی، سادگی

سهولت

سهولت ادا

سهکنج

سهگانه

<hr> مترادف سهی : راست، صاف، راست قامت، کشیده ، تازه، نوجوان <hr> متضاد سهی : کژ

مترادف سهی : راست، صاف، راست قامت، کشیده ، تازه، نوجوان متضاد سهی : کژ

سهی

<hr> مترادف سهیم : انباز، بهره بر، حصه دار، سهم دار، شریک، شریک المال <hr> برابر پارسی : هم سود، انباز

مترادف سهیم : انباز، بهره بر، حصه دار، سهم دار، شریک، شریک المال برابر پارسی : هم سود، انباز

سهیم

سهیم بودن در

سهیم شدن

سهیم و شریک در تجارت و غیره

سهیک

<hr> مترادف سو : جانب، جهت، راستا، زی، نزد، کنار، سمت، سون، سوی، صوب، طرف، قبل، گوشه، وجه، پرتو، روشنایی، نور، سود، منفعت، نفع، خیال، گمان، توان بینایی، دید <hr> برابر پارسی : زشتی، بدی، اندوه

مترادف سو : جانب، جهت، راستا، زی، نزد، کنار، سمت، سون، سوی، صوب، طرف، قبل، گوشه، وجه، پرتو، روشنایی، نور، سود، منفعت، نفع، خیال، گمان، توان بینایی، دید برابر پارسی : زشتی، بدی، اندوه

سو

سو استفاده کردن

سو استفاده کردن از

<hr> برابر پارسی : بد شناسی

سو تفاهم

<hr> مترادف سوء : بد، ناروا ، قبیح، ناپسند، شنیع <hr> متضاد سوء : نیک، روا، نیکو، پسندیده، مستحسن <hr> برابر پارسی : اندوه، بدی، زشتی

مترادف سوء : بد، ناروا ، قبیح، ناپسند، شنیع متضاد سوء : نیک، روا، نیکو، پسندیده، مستحسن برابر پارسی : اندوه، بدی، زشتی

سوء

سوء اداره

سوء استعمال

سوء استعمال کلمات

<hr> برابر پارسی : نادرستکاری، نارواگری | بد بکارگیری

برابر پارسی : نادرستکاری، نارواگری | بد بکارگیری

سوء استفاده

سوء استفاده از اختیار قانونی

سوء استفاده از استعدادهای خود

<hr> برابر پارسی : بد دریابی، بد گیری

برابر پارسی : بد دریابی، بد گیری

سوء تعبیر

سوء تغذیه

سوء تفاهم

سوء تفاهم کردن

<hr> برابر پارسی : بدرفتاری

سوء رفتار

<hr> مترادف سوء ظن : بدگمانی، شک | گمان بد، خیال سود <hr> متضاد سوء ظن : حسن ظن | حسن ظن <hr> برابر پارسی : بد دلی، بد گمانی، بدگمانی | بدگمانی

مترادف سوء ظن : بدگمانی، شک | گمان بد، خیال سود متضاد سوء ظن : حسن ظن | حسن ظن برابر پارسی : بد دلی، بد گمانی، بدگمانی | بدگمانی

سوء ظن

سوء ظن داشتن

سوء عمل

<hr> مترادف سوء نیت : بدخواهی، سوء نظر، بداندیشگی <hr> برابر پارسی : بد اندیشی، بد خواهی، بد دلی، بدسگالی، کج اندیشی

مترادف سوء نیت : بدخواهی، سوء نظر، بداندیشگی برابر پارسی : بد اندیشی، بد خواهی، بد دلی، بدسگالی، کج اندیشی

واژه های حرف "س" - مترادف و متضاد