نردبان طنابی کشتی

نردبان قابل حمل

نردبانی

نرده

نرده ء پلکان

نرده بندی عرشه جلو کشتی

نرده حائل

نرده حفاظتی

نرده دار کردن

نرده روی عرشه کشتی

نرده سازی

نرده پلکان مارپیچی

نرده کشیدن

نرده گذاری کردن

نرده گردان

نرده یا مانع عبور دشمن

نرساننده مقصود

نرسیدن مواد غذایی

<hr> مترادف نرسیده : خام، کال، نارس

مترادف نرسیده : خام، کال، نارس

نرسیده

<hr> مترادف نرم : رقیق، سست، سلس، شل، لین، آرام، آهسته، صاف، صیقلی، هموار، پودر، خلیق، ملایم ، تند، زبر، زمخت، ناصاف، تندخو <hr> متضاد نرم : استوار، جامد، سفت، محکم

مترادف نرم : رقیق، سست، سلس، شل، لین، آرام، آهسته، صاف، صیقلی، هموار، پودر، خلیق، ملایم ، تند، زبر، زمخت، ناصاف، تندخو متضاد نرم : استوار، جامد، سفت، محکم

نرم

نرم استخوان

نرم افزار

نرم تن شناسی

نرم تن صدف دار

نرم تن یا صدف گرد کوچک خوراکی

نرم دل

<hr> مترادف نرم دلی : ترحم، دلسوزی، عطوفت، مهربانی

مترادف نرم دلی : ترحم، دلسوزی، عطوفت، مهربانی

نرم دلی

نرم رفتن

نرم سازی

نرم شدن

نرم شدنی

<hr> مترادف نرم نرم : آهسته آهسته، کم کم، یواش یواش

مترادف نرم نرم : آهسته آهسته، کم کم، یواش یواش

نرم نرم

<hr> مترادف نرم نرمک : آرام آرام، آهسته، بتدریج

مترادف نرم نرمک : آرام آرام، آهسته، بتدریج

نرم نرمک

نرم نشدنی

نرم نشو

نرم و ازاد شدن

نرم و صاف کردن

نرم و قابل انعطاف

نرم و متخلخل

نرم و ملایم

نرم و پشم دار

نرم کردن

نرم کننده

نرم کوبیدن

<hr> مترادف نرمال : طبیعی، عادی، معمولی <hr> برابر پارسی : هنجار، بهنجار، به هنجار

مترادف نرمال : طبیعی، عادی، معمولی برابر پارسی : هنجار، بهنجار، به هنجار

واژه های حرف "ن" - مترادف و متضاد