نسبت معین و ثابت

نسبت میان تقاطع دو سطح

نسبت ناروا دادن

نسبت پیرامون به شعاع دایره

<hr> برابر پارسی : به سنجش، تا اندازه ای، تااندازه ای، کمابیش | ( نسبتاً ) کمابیش

برابر پارسی : به سنجش، تا اندازه ای، تااندازه ای، کمابیش | ( نسبتاً ) کمابیش

نسبتا

نسبتا انبوه

نسبتا اهسته

نسبتا بزرگ

نسبتا بلند

نسبتا تاریک

نسبتا تر

نسبتا جوان

نسبتا خوب

نسبتا دور

نسبتا زیاد

نسبتا سفید

نسبتا ضخیم

نسبتا ضعیف

نسبتا ملایم

نسبتا پیر

نسبتا کم

نسبتا کم اب

نسبتا گرم

نسبنامه

<hr> برابر پارسی : تباری، پروزی، فراخور، کمابیش، همگرایی | ( نَسبی ) پروزی، تباری | ( نِسبی ) فراخور، همگرایی

برابر پارسی : تباری، پروزی، فراخور، کمابیش، همگرایی | ( نَسبی ) پروزی، تباری | ( نِسبی ) فراخور، همگرایی

نسبی

نسبی بودن

نسبیت

نسبیت گرایی

نسترن

<hr> مترادف نستوه : خستگی ناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم

مترادف نستوه : خستگی ناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم

نستوه

<hr> مترادف نسج : بافت، بافتن، بافته، منسوج <hr> برابر پارسی : بافت

مترادف نسج : بافت، بافتن، بافته، منسوج برابر پارسی : بافت

نسج

<hr> مترادف نسخ : ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض، خطنسخ <hr> برابر پارسی : زدایش، سِتردن، برانداختن، ستردن، نسک، نَسک | ( نُسخ ) نسک، نَسک

مترادف نسخ : ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض، خطنسخ برابر پارسی : زدایش، سِتردن، برانداختن، ستردن، نسک، نَسک | ( نُسخ ) نسک، نَسک

نسخ

نسخ کردن

نسختین

<hr> مترادف نسخه : تجویز، دستور، رونوشت، کپی، تیراژ <hr> برابر پارسی : روگرفت، رونوشت، نگارش

مترادف نسخه : تجویز، دستور، رونوشت، کپی، تیراژ برابر پارسی : روگرفت، رونوشت، نگارش

نسخه

نسخه بردار

<hr> مترادف نسخه برداری : استنساخ، رونویسی، کپیه برداری

مترادف نسخه برداری : استنساخ، رونویسی، کپیه برداری

واژه های حرف "ن" - مترادف و متضاد