صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "و" - مترادف و متضاد
وابسته به بدگویی و اتهام
وابسته به برنگردی
وابسته به بسپردازی
وابسته به بشر دوستی
وابسته به بعد از تولد
وابسته به بعد از طوفان
وابسته به بعد از عروسی
وابسته به بعد از نصف النهار
وابسته به بعد سوم
وابسته به بلسان
وابسته به بلوغ
وابسته به بنا
وابسته به بویایی
وابسته به بی مفصلان
وابسته به بینایی
وابسته به بینی
وابسته به تب
وابسته به تبعیض یا تمیز
وابسته به تحرک
وابسته به تخمک
وابسته به تراکم
وابسته به تربیت
وابسته به ترس بیجا
وابسته به تروا
وابسته به تشخیص ناخوشی
وابسته به تشریفات
وابسته به تشریک مساعی
وابسته به تشییع جنازه
وابسته به تصورات و پندارها
وابسته به تعدد یا ائتلاف حزبی
وابسته به تعدیل هزینه
وابسته به تعهد یا قول
وابسته به تفسیر
وابسته به تفکیک و تبعیض
وابسته به تقسیم خودبخود
وابسته به تقلید
وابسته به تقلید کورکورانه
وابسته به تقلیل درجه حرارت
وابسته به تماشاخانه
وابسته به تمدن رومی
وابسته به تنگه پاناما
وابسته به توارد یا انتقال فکر
وابسته به توام
وابسته به توجیه
وابسته به توحید
وابسته به توسکانی در ایتالیا
وابسته به تولید نور
وابسته به تک یاخته اغازی
بیشتر