صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "پ" - مترادف و متضاد
پرتو افکنی
پرتو انی
پرتو دار
پرتو ماه
پرتوافشانی
پرتوافکن
پرتوافکنی
پرتوان
پرتودرمانی
پرتوشناس
پرتوشناسی
پرتوقع
پرتونگاره
پرتونگاری
پرتوپلا
پرتوی
پرتکاپو
پرتگاه
پرتگاه دار
پرتگاه عظیم
پرتگاه مصنوعی
پرثمر
پرجریان
پرجلوه ساختن
پرجمعیت
پرجمعیت کردن
پرجنجال
پرجهند
پرجگر
پرحادثه
پرحاصل
پرحباب
پرحجم
پرحرارت و علاقه
پرحرف
پرحرفی
پرحرفی و بیهوده گویی
پرحوصله
پرحیله
پرخاش
پرخاش کردن
پرخاشگر
پرخبر
پرخرج
پرخروش
پرخش
پرخطر
پرخوار
بیشتر