مترادف و متضاد

پلیور

پلیپ

<hr> مترادف پماد : ضماد، مرهم <hr> برابر پارسی : زفتَک

مترادف پماد : ضماد، مرهم برابر پارسی : زفتَک

پماد

پماد مالی

پماد معطر

پمپ بنزین

پناد

<hr> مترادف پناه : امان، پناهگاه، حفاظ، زنهار، ظل، عیاذ، کنف، مامن، ماوا، معاذ، پشتیبان، حافظ، حامی، ظهیر، معاضد، ملاذ، ملجا

مترادف پناه : امان، پناهگاه، حفاظ، زنهار، ظل، عیاذ، کنف، مامن، ماوا، معاذ، پشتیبان، حافظ، حامی، ظهیر، معاضد، ملاذ، ملجا

پناه

پناه بردن

پناه بردن به

پناه دادن

پناه یافتن

پناهجویی

<hr> مترادف پناهنده : پناه جو، زنهاری، زینهاری، متحصن، ملتجی

مترادف پناهنده : پناه جو، زنهاری، زینهاری، متحصن، ملتجی

پناهنده

پناهنده سیاسی

پناهندگی

پناهنگاه

<hr> مترادف پناهگاه : عیاذ، ماوا، معاذ، ملاذ، ملجا، تکیه گاه، حفاظ، مامن، مخفیگاه، مفر

مترادف پناهگاه : عیاذ، ماوا، معاذ، ملاذ، ملجا، تکیه گاه، حفاظ، مامن، مخفیگاه، مفر

پناهگاه

پناهگاه توپ

پناهگاه ساحلی دامنه کوه

پناهگاه موقتی

پنبه

پنبه ای

پنبه حلاجی شده

پنبه دانه

پنبه را پاک کردن

پنبه زنی کردن

پنبه قاعدگی

پنبه نسوز

پنبه ٔ کوهی

پنبهء نسوز

پنبهء کوهی

پنبهزن

پنبهزنی

پنج

پنج انگشت

پنج بر

پنج برابر

پنج برابر کردن

پنج برگ

پنج برگ گل

پنج برگچه ای

پنج بنیانی

پنج تایی

پنج جزئی

پنج زاویه

پنج ساله

پنج شنبه

واژه های حرف "پ" - مترادف و متضاد