صفحه اصلی
مترادف و متضاد
واژه های حرف "گ" - مترادف و متضاد
گسترده
گسترده فکر
گسترده کردن
گستردگی
گسترش
گسترش میکرب مرض
گسترش یافتن
گسترشگر
گستره
گسستن
گسسته
گسستهعنان
گسستگی
گسله
گسله بستری
گسیختن
گسیخته
گسیختگی
گسیل
گسیل داشتن
گسیل کردن
گشاد
گشاد ایستادن
گشاد شدن
گشاد نشستن
گشاد نشینی
گشاد کردن
گشاد گشاد
گشاد گشاد راه رفتن
گشادباز
گشادبازی
گشادتر کردن سوراخ
گشادن
گشاده
گشاده بازی
گشاده دست
گشاده دستی
گشاده دل
گشاده رو
گشادهباز
گشادهبازی
گشادهدست
گشادهرو
گشادگی
گشادی
گشادی دهان
گشایش
گشایشی
بیشتر