صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ح" - فارسی به عربی
حالت مفعولی
حالت نه جنگ و نه صلح
حالت هذیانی پیدا کردن
حالت ویژه دادن
حالت ویژگی
حامض
حامض کردن
حامل
حامل میکرب
حامله بودن
حاملگی
حامی
حاوى موضوعاتى چون است
حاوی اطلا عات مفید
حاوی ریشه ء امین
حاوی پند یا گفته های اخلا قی
حاکم
حاکم بودن
حاکم زن
حاکم ستمگر یا مستبد
حاکم مطلق
حاکمیت ارضى
حاکمیت ملى
حاکی
حاکی از
حاکی از بدگمانی
حاکی از ترس
حاکی از زمان گذشته
حاکی از گرسنگی
حاکی بودن از
حایل
حب
حب دارو
حب ساختن
حب و کپسولی که باقند و شکرپوشیده باشد
حباب
حباب براوردن
حباب های ریز
حباب چراغ یا فانوس
حبابچه
حبابک دار
حبس
حبس ابد
حبس بودن
حبس کرد
حبس کردن
حبس یا وقف کردن
حبس یاوقف کردن
بیشتر