سنجش افکار

سنجش افکار عمومى

سنجش برحسب میل

سنجش برحسب میل (چند میل در ساعت یا در روز)

سنجنده

<hr> مترادف سنجیدن : مقایسه کردن، سبک سنگین کردن، ارزیابی کردن، ارزشیابی کردن، اندازه گرفتن، اندازه گیری کردن، پیمودن، وزن کردن، توزین کردن

مترادف سنجیدن : مقایسه کردن، سبک سنگین کردن، ارزیابی کردن، ارزشیابی کردن، اندازه گرفتن، اندازه گیری کردن، پیمودن، وزن کردن، توزین کردن

سنجیدن

<hr> مترادف سنجیده : دانا، فهمیده، مطلع ، باوقار، موقر، وزین ، درست، صحیح، موثق ، حساب شده <hr> متضاد سنجیده : نفهم، سبک، جلف، ناموقر، ناسنجیده، نسنجیده

مترادف سنجیده : دانا، فهمیده، مطلع ، باوقار، موقر، وزین ، درست، صحیح، موثق ، حساب شده متضاد سنجیده : نفهم، سبک، جلف، ناموقر، ناسنجیده، نسنجیده

سنجیده

<hr> مترادف سند : برگه، بنچاق، قباله، قواله، قولنامه، مدرک، حجت، معیار، ملاک، مناط، نمودار، بهانه، دستاویز، مستمسک | حرام زاده، سندره، زنازاده، روسپی زاده، ولدالزنا، ناپاک زاده، بچه نامشروع <hr> برابر پارسی : بنچاک، بنچک، تزده، دستک، دبیزه

مترادف سند : برگه، بنچاق، قباله، قواله، قولنامه، مدرک، حجت، معیار، ملاک، مناط، نمودار، بهانه، دستاویز، مستمسک | حرام زاده، سندره، زنازاده، روسپی زاده، ولدالزنا، ناپاک زاده، بچه نامشروع برابر پارسی : بنچاک، بنچک، تزده، دستک، دبیزه

سند

سند انتقال

سند جعلی

سند رسمی

سند عندالمطالبه

سند معلق به انجام شرطی

سندان

سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده و پس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد

سنده سلا م

سنده سلام

سندی

<hr> مترادف سندیت : ارزش، اصالت، اعتبار، ملاک، مناط، حجت

مترادف سندیت : ارزش، اصالت، اعتبار، ملاک، مناط، حجت

سندیت

سندیت دادن

<hr> مترادف سندیکا : اتحادیه، انجمن

مترادف سندیکا : اتحادیه، انجمن

سندیکا

سندیکای شغلی

سندیکای کارگران

سنن ملی

<hr> مترادف سنه : سال، عام، فریه، لعنت، نفرین <hr> برابر پارسی : سال

مترادف سنه : سال، عام، فریه، لعنت، نفرین برابر پارسی : سال

سنه

<hr> مترادف سنگ : جماد، حجر، صخره، لهنه، سنجه، وزنه، جسم رسوبی در کلیه مثانه، واحد جریان آب، معیار، محک، سفت، سخت، انعطاف ناپذیر، بی رحم، قسی

مترادف سنگ : جماد، حجر، صخره، لهنه، سنجه، وزنه، جسم رسوبی در کلیه مثانه، واحد جریان آب، معیار، محک، سفت، سخت، انعطاف ناپذیر، بی رحم، قسی

سنگ

سنگ اسمانی

سنگ اسمانی بزرگ

<hr> مترادف سنگ انداز : سنگ افکن، کلوخ انداز، محل پرتاب سنگ در دژها و قلعه ها، سنگ رس مسافت، مانع تراش، جشن آخر ماه شعبان

مترادف سنگ انداز : سنگ افکن، کلوخ انداز، محل پرتاب سنگ در دژها و قلعه ها، سنگ رس مسافت، مانع تراش، جشن آخر ماه شعبان

سنگ انداز

سنگ اهک

سنگ باباقوری

سنگ بنا

سنگ خارا

سنگ خاره

سنگ دارای فلز

سنگ رویی اسیاب

<hr> مترادف سنگ ریزه : ریگ، رمل، خرده سنگ <hr> متضاد سنگ ریزه : صخره

مترادف سنگ ریزه : ریگ، رمل، خرده سنگ متضاد سنگ ریزه : صخره

واژه های حرف "س" - فارسی به عربی