صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ش" - فارسی به عربی
شاه را مات کرد (در شطرنج و نیز در سیاست به کار می رود)
شاه سیم
شاه مات کردن
شاه ماهی
شاه مخلوع
شاه نشین
شاه پر
شاهانه
شاهد
شاهد برای العین
شاهد عینى
شاهد عینى (جشهود عیان)
شاهد عینی
شاهد … بود
شاهدانه صحرایی
شاهدبرای العین
شاهدخت
شاهراه
شاهرگ
شاهزاده
شاهزاده بودن
شاهزاده خانم
شاهسپرم از خانواده نعناعیان
شاهنشاهی
شاهوار
شاهپر
شاهکار
شاهین
شاهین ترازو
شاهین قره قوش
شاهین کوچک نر
شاکر
شاکی
شاگر اول شدن
شاگر ممتاز
شاگرد
شاگرد شبانه روزی
شاگردی
شاگردی کردن
شایان
شایان تصویر
شایان تعریف
شایان تقلید
شایان ستایش
شاید
شایسته
شایسته بود
شایسته بودن
بیشتر