نیم دایره

نیم دایره تشکیل دادن

نیم روز

نیم سوز

نیم نت پایین امدن

نیم پایه

نیم پخته

نیم کره

<hr> مترادف نیم گرم : ولرم <hr> متضاد نیم گرم : سرد، داغ

مترادف نیم گرم : ولرم متضاد نیم گرم : سرد، داغ

نیم گرم

نیم گوی

نیمتنه

نیمدایره

<hr> مترادف نیمروز : ظهر، خاور، مشرق ، باختر <hr> متضاد نیمروز : پسین

مترادف نیمروز : ظهر، خاور، مشرق ، باختر متضاد نیمروز : پسین

نیمروز

نیمسوز

<hr> مترادف نیمه : شقه، نصف، نصفه، نیم، نیمه، یک دوم، نیمچه

مترادف نیمه : شقه، نصف، نصفه، نیم، نیمه، یک دوم، نیمچه

نیمه

نیمه تابستان

نیمه تمام ماندن

نیمه راه

نیمه شب

نیمه کاره ماند

نیمه یاپاره اجر

نیمکت

نیمکت مبلی نرم و فنری

نیمکت مبلی نرم وفنری

نیمکت گذاشتن

نیمکت گذاشتن (در)

نیمی

<hr> مترادف نیک : خوب، نکو، نیکو، هژیر، خوش، مطبوع، پسندیده، ستوده، مستحسن، زیبا، ظریف، تمام، کامل، بسیار، خیلی، زیاد، سخت <hr> متضاد نیک : بد، ناپسند

مترادف نیک : خوب، نکو، نیکو، هژیر، خوش، مطبوع، پسندیده، ستوده، مستحسن، زیبا، ظریف، تمام، کامل، بسیار، خیلی، زیاد، سخت متضاد نیک : بد، ناپسند

نیک

نیک انجام

نیک بینی

<hr> مترادف نیک خواهی : احسان، خیراندیشی، نیک منش <hr> متضاد نیک خواهی : بدخواهی

مترادف نیک خواهی : احسان، خیراندیشی، نیک منش متضاد نیک خواهی : بدخواهی

نیک خواهی

<hr> مترادف نیکخواه : خوش باطن، خیراندیش، خیرخواه، نیک نفس، نیکوسرشت | خوش فطرت، خیراندیش، مصلح، نیک دل، نیک سرشت، نیک سگال، نیک فطرت، نیک نفس <hr> متضاد نیکخواه : بدخواه | بدخواه

مترادف نیکخواه : خوش باطن، خیراندیش، خیرخواه، نیک نفس، نیکوسرشت | خوش فطرت، خیراندیش، مصلح، نیک دل، نیک سرشت، نیک سگال، نیک فطرت، نیک نفس متضاد نیکخواه : بدخواه | بدخواه

نیکخواه

نیکداشت

نیکداشت کردن

نیکل

<hr> مترادف نیکو : آراسته، بدیع، پاکیزه، پسندیده، جمیل، حسنه، خوب، خوش، زیبا، شایسته، لعبت، مستحسن، نکو، نیک، نیکوروی، هژیر

مترادف نیکو : آراسته، بدیع، پاکیزه، پسندیده، جمیل، حسنه، خوب، خوش، زیبا، شایسته، لعبت، مستحسن، نکو، نیک، نیکوروی، هژیر

نیکو

نیکو کار

نیکوترین

نیکوتین

<hr> مترادف نیکوکار : بخشنده، خیر، درستکار، صالح، کریم، محسن، نکوکردار، نیک کنش، نیکوکردار <hr> متضاد نیکوکار : بدکردار

مترادف نیکوکار : بخشنده، خیر، درستکار، صالح، کریم، محسن، نکوکردار، نیک کنش، نیکوکردار متضاد نیکوکار : بدکردار

نیکوکار

<hr> مترادف نیکوکاری : احسان، بخشش، کرم، نکوکرداری، نیک کنشی <hr> متضاد نیکوکاری : بدکرداری

مترادف نیکوکاری : احسان، بخشش، کرم، نکوکرداری، نیک کنشی متضاد نیکوکاری : بدکرداری

واژه های حرف "ن" - فارسی به عربی