صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "چ" - فارسی به عربی
چیزی با نقاط رنگارنگ
چیزی را بجای دیگری جا زدن
چیزی را معین کردن
چیزی را وقف کردن
چیزی رامعین کردن
چیزی راوقف کردن
چیزی که از چند جزء ناجورساخته شده باشدکلمه ای که اجزاء ان از زبان های مختلف تشکیل شده باشد
چیزی که بجای فتیله بکار رود
چیزی که تهدید کننده است
چیزی که صدا را از بین ببرد
چیزی که پیچ میخورد
چیستان
چین
چین خوردگی
چین دادن
چین دار شدن
چین دار کردن
چین دار کردن حاشیه لباس
چین و چروک خوردن
چینه
چینه دان
چینی
چینی ها
چینی ها (درجمع ومفرد)