صفحه اصلی
فارسی به عربی
واژه های حرف "ی" - فارسی به عربی
یکجور سوسمار یا مارمولک
یکجور شیرینی
یکجور شیرینی مرکب از قند وشیره ومیوه
یکجور و همجنس کردن
یکجور وهم جنس کردن
یکجور پارچه پشت نما که از ان جامه های زنانه و پرده درست میکنند
یکجور پروانه
یکجور کلوچه یاکماج
یکجور کلوچه یاکماج (انگلیسی - ایرلند)
یکجور گوی بازی
یکدست حروف هم شکل وهم اندازه
یکدست حروف هم شکل وهم اندازه (درچاپخانه)
یکدست دندان مصنوعی
یکدست لباس
یکدست ورق بازی
یکدسته ورق
یکدل و یک زبان
یکدلی
یکدنده
یکراست
یکسان
یکسان فرض کردن
یکسان کردن
یکسانی
یکسانی نقطه نظرات
یکسره
یکسره (اجماعاً)
یکسو
یکسو کردن
یکسویه
یکسویه کردن تلاشها
یکشنبه
یکشنبه را گذراندن
یکطرفه
یکم
یکماهه
یکمرتبه
یکنواخت
یکنواخت سخن گفتن
یکنواختی
یکنوع بازی ورق
یکنوع حروف سیاه چاپخانه
یکنوع ماهی پهن
یکنوع میمون یا عنتر دم کوتاه
یکنوع واگن باری
یکه
یکه تاز
یکوقتی
بیشتر