صفحه اصلی
فهرست واژه
واژه های حرف "ز"
زدن با مشت
زدن با پنجه (عامیانه)
زدن با چمنزن
زدن با چوب
زدن با چوب دستی
زدن با چوبدستی
زدن با چیز مسطح
زدن با چیز پهن
زدن باترکه
زدن بخشی از چیزی
زدن بر
زدن به
زدن به تخته
زدن به خط دشمن
زدن به دنده عقب
زدن به دیوار
زدن به شدت
زدن به صحرای کربلا
زدن به طور سریع و ملایم
زدن به پشت کسی با دست با علامت تشویق
زدن به چاک
زدن تا حد مرگ
زدن تصادفی پا به چیزی
زدن تند
زدن تند و محکم با مشت
زدن تند و محکم با کف دست
زدن توپ
زدن توپ از گوشه (بیلیارد و بولینگ)
زدن توپ با پا (فوتبال و غیره)
زدن توپ به دیواره (بیلیارد)
زدن توپ در هوا با پا (فوتبال)
زدن توپ روی پا
زدن تیر
زدن تیر به دست
زدن جرقه
زدن خیمه
زدن در جنگ
زدن در حین حمل و نقل
زدن ریش
زدن زیر خنده
زدن زیر گریه
زدن ساز
زدن ساز زهی
زدن سر شاخ و برگ
زدن سر مو
زدن سر چیزی
زدن سوت فلزی
زدن سویچ
بیشتر