شاخسرا

شاخسینی

شاخشاخ

شاخشانه رفتن

شاخشانه زدن

شاخشت

<hr> مترادف شاخص : شاخصه، علامت، نما، نماینده، مشخص، معلوم، برجسته، ممتاز، مهم، پایه، ماخذ، میله، نصیبه <hr> برابر پارسی : برجسته، روشن نمودار، شناسه، نمودار

مترادف شاخص : شاخصه، علامت، نما، نماینده، مشخص، معلوم، برجسته، ممتاز، مهم، پایه، ماخذ، میله، نصیبه برابر پارسی : برجسته، روشن نمودار، شناسه، نمودار

شاخص

شاخص 1

شاخص 100 بورس اوراق بهادار فایننشیال تایمز

شاخص 2

شاخص 3

شاخص K

شاخص SP 500

شاخص sjr

شاخص آمادگی شبکه مندی

شاخص احساس فساد

شاخص ار اس ای

شاخص ازادی رسانه

شاخص اس اس ای

شاخص اس اندپی بی اس ای

شاخص اس اندپی تی اس اکس 60

شاخص اسانی انجام کسب وکار

شاخص اسایش

شاخص استاندارد آلودگی هوا

شاخص استاندارد الودگی هوا

شاخص استریتس تایمز

شاخص استقلال اسیب نخاعی

شاخص اسیب پذیری کشورها

شاخص اشباع لانژلیه

شاخص اشباع لانگلیر

شاخص افتاب

شاخص اقتصادی

شاخص الودگی هوا

شاخص امادگی شبکه مندی

شاخص انی

شاخص اِی پی

شاخص اچ

شاخص ای تی اکس

شاخص ای پی

شاخص باد و سرما

شاخص بار

شاخص بارش استانداردشده

شاخص بازار سهام

شاخص بازارهای نوظهور

شاخص بازده نقدی

شاخص بالتیک

شاخص بتا

شاخص برداشت

واژه های حرف "ش"